راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

زندگی و نازندگی گات ها یی


یسنا/ سرود  سی ام  بند نهم"و بدینسان از آن تو باشیم که این جهان را آباد و بارور می سازند.
آنجا که شیوه های خردمندانه و هنجار دادگری سروری دارند
زیرا در آن زمان اندیشه و منش
با آگاهی و دانش همراه و هم سنگ است."

در اینجا به روشنی دیده میشود که هر کس میتواند در آبادی و باروری جهان که نقش
سوشیانت و رهایی بخش است بکوشد و بد ینوس یله از آن اهورامزدا، و دشمن دروغ و
پلیدی باشد.یکی از بزرگترین پایههای آیین زرتشت تازه کردن زندگی و آباد کردن جهان
است هر زن و مرد باید در انجام این وظیفه بزرگ کوشا باشند.
کار و کنش رهایی بخش بر مدار خرد و هنجار دادگری استوار شده و باید اندیشۀ آبادانی و
نوسازی به همراه دانش و از روی خردمندی انجام شود. بد ین ترتی ب در آیین زرتشت
انسان باید بکوشد فردایش بهتر از امروز باشد. و در ای ن راه از بالاتر ین مرحله علم یو
پیشرفتهای ممکن بهره بگیرد. بر طبق این آیین همه چیز در تحویل و تحول است و هر
لحظه با لحظه دیگر تفاوت دارد. باید کوشید اندیشه انسانی با پیشرفت ها ی علم یهم
سنگ و هم ساز شود. توقف وایستایی در زمان و در حالت موجود و در جا زدن خود، نوعی
واپس گرایی و از دیگران عقب ماندن است. برای جنبههای گوناگون زندگ ی انسان ، در
آیین زرتشت هیچ غالب و کادر همیشگی که بر آدمیتحمیل شود وجود ندارد . در امور
جزیی زندگی هرگز دستور نمیدهد و دخالت نمیکند. به جز دگمها و اصول پایدار اخلاقی
که کلی ، همگانی و جهانی هستند یعنی پیروی از راستی ، منش نی ک ، نیرومند ی روان و
ت ن، پارسایی، تندرستی ، به سوی جاودانی و اهورامزدا رفتن دستور دیگری نمیدهد. بدیهی
است آن پایهها و اصول کلی در همه جا و هر زمان برای هر کس قابل پذیرش و عمل ی
است ولی امور جزیی و روابط اجتماعی و اقتصادی را انسانها، در هر زمان بر طبق نی از
خود میتوانند وضع و اجرا کنند. آنچه به نام آیین زرتشت و آموزشهای گاتایی است جنبه تشریعی و قانونگذاری ندارد و دین زرتشت یک دین شریعتی نیست که برای امور جزیی
زندگی از قبیل خوردن و خوابیدن و نظافت کردن و غیره مقرراتی وضع کرده باشد، چون
هر مقررات و قانون جزیی مربوط به زندگی و روابط فردی یا اجتماعی بنا به نیازمندیها و
پیشرفت جامعه انسانی باید تغییر کند و دگرگون شود. آموزشهای زرتشت بد ین جهت
جاودانی و همیشه قابل اجرا است که فقط درباره اصول اخلاق ی بر پا ی هها ی راستی و
خردمندی استوار شده است.

چنان‌که از هات30 و 45 گاهان برمی‌آید جهان‌ هستی جلوه‌گاه پیدایش دو نیروی

اهوراآفریده کاهنده(:انگره) و افزاینده(:سپنته) است. نیروی افزاینده(:سپنتامینو)

 مبین فعل حرکت در هستی است و بن زندگی گیتی و حرکت جهان بسوی آبادانی،

 پیشرفت و بالندگی و تازه شدن در راستای نیروگان اوست. دیگری نیروی کاهنده

(انگره‌مینو) است که جهان را به‌سوی سکون، ویرانی، پسرفت و نازندگی می‌کشاند.


در برآیند این دو نیرو است که در عرصه‌ی هستی«زندگی و نازندگی»، «نیکی و بدی»،

 «سودمندی و زیانمندی»، «زشتی و زیبایی»، «حرکت و سکون» و... مفهوم و معنی

 پیدا می‌کند. اساسا" در هستی‌شناسی زرتشتی از وجود نیروگان این دو نیروی همزاد

اما متضاد افزاینده و کاهنده است که زندگی گیتی معنی پیدا می‌کند و انسان با واقعیت

 انسانی خویش در میان این دو نیروی افزاینده و کاهنده ایستاده است. فکری که از یک

 جهت می‌آید او را به‌سوی فراتر از واقعیت انسانی خویش، یعنی تعالی و جاودانگی

 می‌خواند و دیگری او را به‌سوی فروتر از واقعیت انسانی خویش یعنی سقوط، ذلالت

و پوچی(:حرمان) می‌کشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد