راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!
درباره من
iš به معنای ِ «خواستن، میل داشتن، آرزو کردن، جستجو کردن» پیوند داشته باشد، که دارای جدا شدههای زیر است: -aēša «آرزو، خواست، جستجو»؛ išaiti «میخواهد، آرزو میکند»؛ -išta «خواسته، محبوب»؛ -išti «آرزو، مقصود». همچنین پیشنهاد میکند که واژهی عشق از اوستایی -iška* یا چیزی همانند آن ریشه میگیرد. پسوند ka- در پایین بازنموده خواهد شد.
واژهی اوستایی -iš همریشه است با سنسکریت -eṣ «آرزو کردن، خواستن، جُستن»؛ -icchā «آرزو، خواست، خواهش»؛ icchati «میخواهد، آرزو میکند»؛ -iṣta «خواسته، محبوب»؛ -iṣti «خواست، جستجو»؛ واژهی ِ زبان ِ پالی -icchaka «خواهان، آرزومند». همچنین، به گواهی شادروان فرهوشی، این واژه در فارسی ِ میانه به دیسهی ِ (= صورت ِ) išt «خواهش، میل، ثروت، خواسته، مال» باز مانده است. -- برای ِ آگاهی ِ بیشتر از واژهی ِ «دیسه» = form به «فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی و اخترفیزیک» رجوع کنید.
واژههای اوستایی و سنسکریت از ریشهی پوروا-هند-و-اروپایی -ais* «خواستن، آرزو کردن، جُستن» میآیند که دیسهی اسمی آن -aisskā* است به معنای «خواست، میل، جستجو». بیرون از اوستایی و سنسکریت، چند زبان دیگر شاخههایی از آن واژهی پوروا-هند-و-اروپایی را حفظ کردهاند: اسلاوی کهن کلیسایی isko, išto «جستجو کردن، خواستن»؛ iska «آرزو»؛ روسی 'iskat «جستجو کردن، جُستن»؛ لیتوانیایی ieškau «جستجو کردن»؛ لتونیایی iēskât «جستن شپش»؛ ارمنی 'aic «بازرسی، آزمون»؛ لاتین aeruscare «خواهش کردن، گدایی کردن»؛ آلمانی بالای کهن eiscon «خواستن، آرزو داشتن»؛ انگلیسی کهن ascian «پرسیدن»؛ انگلیسی ask.
اما دربارهی ریشهی سنتی ِ عشق. لغتنامه نویسان واژهی عشق را به عَشَق (ašaq') عربی به معنای «چسبیدن» (منتهیالارب)، «التصاق به چیزی» (اقربالموارد) پیوند دادهاند. نویسندهی غیاثاللغات میکوشد میان «چسبیدن، التصاق» و عشق رابطه بر قرار کند: «مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا میشود و گویند که آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.»
ادامه...
کلید موفـقـیت در مقاصد تربیتی هر ملت را باید از راه تحقیق در زمین های مختلف از جمله: اعتقادات،آرزوها آرمانها ، مسائل قومی و فردی کیفیت اعمال روزمره زندگانی آنها کشف کرد . مدارک موثق و مکفی درباره تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران ایران باستان در دست نیست و آنچه نیز به همت و مساعی محقـقـین تا کنون کشف شده ناتمام است . دامنه همین تحقـیقات ناقص نیز راجع به تاریخ و آثار و زبانهای ایران باستان به حدی است که عمر یک نفر کفاف احاطه به کلیه آنها را نمی دهـد و مطالعات در زمینه تحقیقات راجع به ایران باستان ، پس از تحصیلات ممتد و آشنایی کامل با چندین زبان جدید و قدیم را ایجاب می کند . اهتمام مربیان در ایران باستان به دو منظوراساسی معطوف بود : یکی ابقای تمدن و اندوخته های معنوی خود و دیگری رو به رو شدن با تغییراتی که در آن زمان نیز کم وبیش رخ می داده است . بنابراین ، محتاج به تعلـیم و تربـیت نورسـتگان و جوانان خود بودند و برای عـملی کردن این دو مـنظور به وسـایلی متوسـل می شدند و روشی به کار می بردند که آنها را زودتر به مقصودشان برساند . امروز نیز ما بر آنیم تا با بررسی نظامات حاکم بر آموزش و پرورش در ایران باستان به تدابیری که نیاکان ما برای تربیت فرزندانشان به کار می بردند ،دست یابیم و با تجزیه و تحلیل این تدابیر نقاط مثبت و منفی آن را تشخیص دهیم و در صورت لزوم آنها را سرمشق و الگوی کارمان قرار دهیم و از این یافته ها در امر آموزش وپرورش ــ البته در جای خودش ــ استفاده نماییم . اکنون نیز سعی داریم تا با بررسی همه جانبه آن به اهداف فوق نائل آییم باشد که پیوندگان علم و دانش در این مختصر با دیده اغماض بنگرند و بتوانند ره توشه ای ناچیز برای پیشبرد تعلیم و تربیت کشورمان برگیرند .
سابقه تاریخی آموزش و پرورش در ایران باستان
بررسی و مطالعات در احوال اجتماعی اقوام باستان نشان دهنده آن است که اولین آموزش ها در جوامع کهن، آموزش و پرورش دینی بوده و همواره تعلیم و تربیت را از دیدگاه معنوی در نظر گرفته اند . در ایران باستان نیزبدین منوال بوده است که به خاطر ایجاد حس مسئولیت اجتماعی و علاقه مندی به آداب و رسوم و سنن خانوادگی و میهنی و ایجاد فضائل اخلاقی و کسب دانش و نشان دادن راه و روش زندگی و روابط اجتماعی به دین متوسل می شدند و به تعلیم و تربیت معنوی افراد از ایام کودکی توجه می کردند و بهترین وسیله از این لحاظدرک آئین و تعلیمات دینی زرتشت بود . دین زرتشت که در تشکیل سازمان فرهنگ ایران عامل بوده ، سالیان دراز محدود به نواحی شرقی ایران بود و بعدها این جنبش دینی به سرزمین ماد و پارس راه یافت . اوّلین مکتب آموزش و پرورش در ایران باستان ،آموزش تعلیمات دینی زردشت بوده و آتشکده ها و دیرها به جای مدرسه به کار می رفته و آموزگاران و استادان نیز همان پیشوایان دینی بوده اند که به نامهای : مغ ،هیربد و موبد به تعلیم علوم دینی و علمی می پرداختند . از همان دوره اوستایی یعنی پیش از عهد هخامنشی ، معلم روحانی نزد مردم دارای قدر و منزلت بسیار بود و همچنین مقام معلم به قدری شامخ بود که در اوستازرتشت به نام معلم خوانده شده است . بی شک مقان و موبدان زرتشتی مربیان واقعی و معلمان نخستین مردم بوده اند و هر ایرانی از اوان خردسالی زیر نظر این گروه ، آموزش دینی و اجنماعی می دیده است . روحانیون زرتشتی ابتدا اوستا را تعلیم می دادند ولی رفته رفته علاوه بر دروس مذهبی ، به آموزش علوم خاص نیظیر نجوم ، ریاضی ، طب ، حقوق و دیگر علوم نیز مبادرت ورزیدند در میان مغان و موبدان زرتشتی ، آموزگار ، مدرس ، منجم ، پزشک و سالنامه نگار فراوان بود . اولین آموزش های متمرکز دینی توسط روحانیون زرتشت در آتشکده ها بود و در این مکان ، هم عبادت و نیایش و مراسم مذهبی صورت می گرفت و هم تعلیم و تربیت مردم در آنجا انجام می شد و همین آتشکده ها زمینه ای برای آموزش گاه های فردا بودند . لذا آتشکده های زرتشتی در ایران دانست . از مطالب گفته شده می توان چنین استنباط کرد که مهمترین نقش دین در ایران باستان ، تأثیر آن در آموزش و پرورش بوده است . زیرا هر زرتشتی می بایست قسمتهایی از ادعیه و تعالیم اوستا را به خاطر داشته باشد و سرمشق کردار خویش قرار دهد و از وظایف و مراسم دینی خود آگاه باشد . دین زرتشت آموزش و پرورش نسلها را به صورت فریضه دینی و الهی مطرح کرده و پیروان خود را در مقابل تعلیم و تربیت دیگران مسئول می داند و هر زرتشتی موظف به فراگرفتن علم و آموختنئ آن به دیگران بود . بی جهت نیست که موبدان و مغان خود در کسب دانش پیشاهنگ دیگران بوده و در هر یک از زمینه های دانش زمان خود به مطالعات عمیق همت می گماشتند و در راه رستگاری خویش دمی از آموزش و پرورش دیگران بازنمی ایستادند . از جمله وظایف دینی و مذهبی هر زرتشتی شناختن گیاهان و جانداران مفید و مضر بوده و البته این علم را از کودکی می آموختند . بدین ترتیب دیده می شود که آیین زرتشت بر دو پایه معنوی و مادی استوار است ،هم ادای وظیفه دینی بر هر زرتشت واجب است و هم شناخت طبیعت و مردم و جهانی که در آن زندگی می کنند . بر هر زرتشتی واجب است که از راه علم و تجربه محیط زندگی خویش را بشناسد و با دیده کنجکاوی به اشیاء و پدیدارها بنگرد بدین سان زرتشت به جز فریضه دینی مبنای تجربه های علمی و مقدمه ترقی و تعالی ایرانیان در علوم و صنایع بوده است . پس در بیان قدمت و سابقه تاریخی آموزش و پرورش در ایران باستان باید گفت آیین زرتشت به راستی در شــش هزار سال پیش از میلاد یا بهترین شیوه و روش ، دانش اندوختن و کسب علم را رونق داد و توجه به آموزش و پرورش را به صورت یک فریضه دینی در آورد و بدان سبب است که می توان گفت علوم و معارف و آموزش و پرورش در ایران باستان ابتدا به ساکن پیدا نشده و از پیش زمینه های آن با تعالیم زرتشت فراهم شده است