راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

دیگان خجسته باد!

اهورامزدا آفریننده است، آفریدگار زندگی است  و زندگی چیزی نیست جز مهرورزی و بهره‌گیری از داده‌های نیک اهورا‌داده، چیزی نیست جز شادمانی از داده‌های نیک اهورایی.
دی‌ماه، ماه برابری انسان‌هاست. دی‌‌ماه، ماه خداوند است. واژه‌ی دی در «اوستا»، دتوش خوانده شده، به معنای دادار، آفریننده و پروردگار.
هوا گرم می‌شود، گرم و گرم‌تر. باهم‌ بودن‌ها و در‌کنار‌هم‌ بودن‌ها جلوی چیرگی سرما می‌ایستد. در را باز کن، تقه‌ای به پنجره کوبید. در را باز کن؛ نور است. امروز روز دیگری است، روزی از ماه دی، ماه خداوند.
پیش از دمیدن ماهی که آن‌را دادار و آفریدگار می‌نامیم، بیدار نشتیم. واپسین شب ماه پاییز را بیدار نشستیم تا دمیدن آفتاب دی‌ماه را ببینیم. در کنار‌هم و باهم، با شادی‌هایمان، بیدار نشستیم و نگذاشتیم تاریکی و سرما حتا دمی، در اندیشه‌ی چیرگی بر ما شود و اکنون نور دمیده است.
شاید این ماه از آن‌روی «دی» یعنی آفریدگار خوانده‌شده که خداوند فروغان‌فروغ(:نورالانوار) است و دی‌ماه نیز که در آن روشنایی روز، بار دیگر، رو به فزونی می‌گیرد، نمایی از آفرینش را در یادها، بازمی‌آفریند.
در فرهنگ ایرانی هر‌ماه، 30 روز دارد و هر روز نامی دارد و هر نامی، معنایی. آغاز هر‌ماه با نام «اورمزد» است که به معنای خداوند است. ماه دی نیز به‌معنای خداوند است، بنابراین ایرانیان به پاسداشت این رخداد نیکوی برابری ماه و روزی هم‌معنا با یکدیگر، گرد‌هم می‌آمده‌اند تا در این گردهمایی اهورامزدا را سپاس گفته و بزرگی و یگانگی‌اش را بستایند. این روز را از دیرباز «دیگان» نامیده‌اند.
روزهای  هشتم، پانزدهم و بیست‌و‌سوم دی‌ماه نیز همچون روز نخست دی‌ماه، دیگان خوانده می‌شوند چرا‌که این روزها که با نام، دی‌بآذر، دی‌بمهر و دی‌بدین نامگذاری شده‌اند، خبر از برابری روز با ماه دارند. برابری هریک از این روزها که دی خوانده می‌شود با ماه دی، از دیرباز بزرگداشت و سپاس ایرانیان را در پی داشته است، جشن و شادی و پایکوبی و گردهمایی ایرانیان را با خود داشته است.
واپسین شب آذرماه(بنابر گاهشمار زرتشتی) را که بلندترین شب سال است و شب چله خوانده می‌شود،  ایرانیان تا بردمیدن روشنایی بامداد در کنار‌هم و باهم، بیدار می‌مانند تا بلندی این بلندترین تاریکی، بداند که آن‌ها چشم در راه روز و نورند و با باهم بودن‌هایشان، هراسی از تاریکی ندارند و با شادی‌هایشان، پیروز این میدانند.
دی‌ماه، ماه خداوند است یکی از سردترین ماه‌ها. اما ایرانی با در کنار‌هم بودن‌ها، از دیرباز نشان داده است که تنها باهم‌بودن‌هاست که بر سرما و تاریکی چیره می‌شود و شاید از همین روی است که ماه دی بیش از همه‌ی ماه‌های ایرانی در آن نام روز و ماه برابر می‌شود. بیشترین شمار جشن‌ها را در همین ماه داریم چون جشن یعنی گرد هم آمدن و باهم بودن و شاد بودن از این باهم‌بودن‌ها. شاید این فزونی برابری نام روز و ماه در دی‌ماه نشان از همین داشته باشد که باید باهم بود و در کنار هم تا زندگی را بفهمیم حتا اگر هوا سرد باشد، باید در کنار هم باشیم تا سرما آزارمان ندهد، حتا اگر باد و بوران، چنین پندارند که توان شکستمان را دارند.
دی‌ماه، ماه همازوری است. در این ماه می‌شود در کنار‌هم بودن، زندگی و گرمای باهم بودن را در دل سرما، آزمود.
تاریکی و شب در فرهنگ ایرانی جایی ندارد، همه‌جا سخن از روز و نور است. شب چله را هم اگر گرد‌هم می‌آییم نه برای بزرگداشت شب که برای پاسداشت برآمدن نور است، آغاز دی ماه یادآور همین روشنی است.
ابوریحان بیرونی می‌گوید: دی‌ماه را «خورماه»نیز می‌گویند. بیرونی در کتاب مسعودی چنین آورده که روز اول دی‌ماه را «خره‌روز» یا خوره‌روز نامند که بی‌گمان اشاره‌ای است به روز خورشید.
دی‌ماه، ماه خداوند است، خورشید بیشتر در آسمان‌ می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شود.
دی‌ماه، ماه خداوند است، ماه برابری انسان‌ها، ماهی که آن‌را به ماه حقوق بشر تعبیر کرده‌اند.
ابوریحان بیرونی در جایی دیگر درباره‌ی دیگان چنین می‌نگارد: «در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می‌آمد و جامه‌ی سپید می‌پوشید و در بیابان بر فرش‌های سپید می‌نشست و دربان‌ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدان‌هاست، به کنار می‌راند و در امور دنیا خود را فارغ‌البال نظر می‌نمود و هرکس که نیازمند می‌شد که با پادشاه سخن بگوید، خواه که گدا باشد یا دارا، شریف باشد  یا وضیع –بدون هیچ حاجب و دربانی با ایشان غذا می‌خورد و می‌گفت: «من امروز مانند یکی از شماها هستم و من با شما برابر می‌باشم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به‌دست شما می‌شود و قوام امارت آن‌هم به پادشاه است و نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه. و چون حقیقت امر چنین شد، من که پادشاه هستم با شما برزیگران برابر خواهم‌بود و مانند دو برادر مهربان خواهیم‌بود.»
دی‌ماه، ماه خداوند است، ماهی که حقوق بشر اعمال می‌شود و همه با‌هم مهربانند، ماهی که در آن برابری و برادری را می‌شود لمس کرد. در دی‌ماه روشنایی را با بردمیدن روز معنا می‌کنیم و گرما را در میانه‌ی این ماه سرد با باهم بودن‌هایمان.

هوا گرم می‌شود، گرم و گرم‌تر. باهم بودن‌ها و در کنار‌هم بودن‌ها به سرمای زمستان اجازه نمی‌دهد که بر ما چیره شود. گوش کن تقه‌ای به پنجره کوبید، نور است، در را باز کن.

http://www.mjshj.blogfa.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد