زبانی که بزرگ آموزگار جهان ، زرتشت، با آن گاتها یا سروده های آسمانی خود را بیان کرده ، لحجه یا گو یشی از زبانهای آریائی است که در 3700 سال پیش در منطقه ای در ایران آن زمان ، که امروز بخشی از شمال خاوری ایران ، باختر افعانستان و جنوب تاجیکستان را درست می کند رایج بود .این زبان که سرچشمه زبان پارسی که امروز با آن گفتگو میکنیم می باشد ، کم کم در درازای سده ها از میان رفت، با اینکه تا پایان دوران هحامنشیان هنوز فهمیده میشد و کسانی بودند که با آن زبان آشنائی داشتند و گفتگو می کردند.در این دوران بیشتر گفته ها و نوشته هائی که در رابطه با زرتشت یا زرتشتیان بود در کتابهای گوناگون جمع آوری و در کتابخانه های بزرگ نگهداری میشدند. با حمله اسکندر مقدونی و رخدادهای تاریخی بعدی و به آتش کشیدن این کتابخانه ها یا دستبرد به آنها این کتابها نابود شدند و کم کم زبان گاتها هم به کلی فراموش شد . اگر موبدان زرتشتی که درود جاودانه ما به آنها باد نبودند تا این سروده های مقدس را از بر کرده و با هزاران فداکاری نسل به نسل بدوران ما برسانند ، امروز جهان ، بزرگترین سرچشمه فرهنگی خود را از دست داده بود و برای ایرانیان بزرگترین فاجعه تاریخی را درست کرده بود. فاجعه ای که میتوانست همانند تسخیر ایران بوسیله عربهای مسلمان در سده 7 میلادی بزرگ و جبران ناپزیر باشد. در سده سوم میلادی ، برای اینکه گویش این زبان فراموش شده هم از یاد نرود ، موبدان و دانشمندان آن دوره ،خطی را ساختند که با آن بتوانند گاتها را با همان لحجه و گویش زمان زرتشت بنویسند . این خط که بی هیچ گمانی ، کامل ترین خط جهان است، از 48 حرف درست شده که 16 حرف آن صدا دار می باشد و میشود هر واژه و هر آوائی را در هر زبانی درست با همان تلفظ نوشت.(برای نمونه خط عربی که ما امروز زبان پارسی را با آن مینویسیم تنها 3 حرف صدا دار را میتوان با آن نوشت !). خط گاتها از راست به چپ نوشته میشود و هر واژه ای از هم جدا است. براستی باید به نبوغ کسانی که این خط را ساختند و به دانش بیکران آوا شناسی آنها هزاران آفرین گفت. در دوران اشکانیان ، در رابطه با باز سازی هویتی ایرانیان که با حمله اسکندر در هم شکسته شده بود، دوباره گرد آوری نوشتار های زرتشتی از سر گرفته شد . این نوشتار ها را در 21 جلد که هر کدام را ً نسک ً میگفتند ، و در بر گیرنده بیش از 1000 سال فرهنگ زرتشتی بود گرد آوری کردند و نام آنرا ً اوستا ً یعنی ً دانش درونی ً گزاشتند. امروز ما تنها یک سوم از این 21 نسک را داریم . بقیه در حمله عربهای مسلمان سوخته و نابود شدند. خوشبختانه تنها بخش مقدس و آسمانی اوستا، یعنی 17 سروده زرتشت که به آن ً گاتها ً میگویند در سینه های ایرانیانی که پشت خود را در برابر تازیان خم نکردند و بنام زرتشتیان معروف شدند ماند و از آن نگهداری کردند. با فراموش شدن زبان گاتها ، هر کس تعبیر و تفسیری ازچیزهائی که هنوز از گفته های زرتشت در خاطره ها بود یگفت و مینوشت . بویژه در دوران ساسانیان خرافاتها و نادرستی ها وارد گردید و چیزهای عجیب و غریب ساخته شد، و در این شرایط کم کم فلسفه ها و دین های پیش از زرتشت مانند زروانی به پیش آورده شدند و فلسفه ها و دین های دیگر مانند مانی گرائی و مزدک گرائی ساخته شدند . بسیاری از این گفته ها و نوشته ها که در زمان فراموشی زبان گاتها، از سوی نویسندگان گوناگونی ساخته و پرداخته شده بودند، در کتاب اوستا جمع آوری شدند. هفده سروده های اهورائی زرتشت، گاتها، در 17 بخش میان سایر بخش های اوستا که از 72 بخش یا «یسنا» درست شده قرار گرفتند و بخشهای 28 تا 34 و از 43 تا 51 و 53 را که به هر کدام «هات» یا « یسنا» میگویند درست کردند. این 17 سروده مقدس از 241 بند درست شده که در پنج وزن و میزان شعری می باشند. تمام نوشته های این کتاب از دور و بر 6000 واژه درست شده است که بنا به نوشته نویسنده انگلیسی پل کریوازک « جهان را دگرگون کرد»، و بنا به نوشته ارستو فیلسوف بنام یونانی تمام فلسفه استادش افلاتون را ساخت و تنها سه سال پس از کشف شدن زبان و ترجمه گاتاها، برای بزرگترین فیلسوف دوران نوین اروپائی نیچه الهام بخش کتاب معروف « آنچنان گفت زرتشت» شد. زبان اوستا در اواخر سده 18 بوسیله زبانشناس فرانسوی انکتیل دو پرون کشف شد و در 1771 در سه جلد بزرگ در پاریس به چاپ رسید. ترجمه اوستا, چنان شوری در اروپا به بار آورد که زبان شناسهای دیگری از چهار گوشه اروپا به ترجمه اوستا پرداختند و نویسندگان بنامی همچون ولتر، فون کلیست، گریم، دیدرو، ورد سمیت گوته، شلی، بایرون ،نیچه و بسیاری دیگر از اواخر سده ی هجدهم و تمام سده ی نوزدهم وارد میدان زرتشت شناسی شدند. موسیقی دانان بزرگ هم به این کشف بزرگ فرهنگی پیوستند. آهنگساز بزرگ فرانسوی« ژان پیر رمو» اپرای معروف خود را بنام "زرتشت" ساخت, موزار دیگر آهنگساز بزرگ زرتشت را در اپرای خود "نی سحر آمیز" آورد و و ریچارد اشتراوس سمفونی خود را بنام "آنچنان گفت زرتشت" در شکوه زرتشت آفرید.در نیمه ی سده ی نوزدهم یکی از زبانشناسان بزرگ آلمانی بنام « مارتین هوگ » کشف کرد که ١٧ بخش از ٧٢ بخش یسنای اوستا بزبانی بسیار کهن تراز سایر بخشها نوشته شده. او پس از کوششهای بسیار این١٧ بخش را که همان « گاتها» بود جدا و ترجمه کرد. پژوهشهای زبانشناسی بعدی، با شگفتی تمام ثابت کرد که این ١٧ بخش یا ١٧ سروده بیش از ٣٠٠٠ سال پیش از دهان خود زرتشت بیرون آمده بودند. هوگ متوجه شد که در گاتها تنها از یک خدا و آنهم « اهورامزدا » نام برده شده و با آنکه این سروده ها از " دو نیروی همزاد و مخالف یکدیگر" سخن میگوید ولی بطور کلی فضای سروده ها انسان را بسوی یک خدای یگانه گرایش میدهد، واین درست برخلاف سایر بخشهای اوستا که به روشنی از دو نیروی ضد هم « خوبی و بدی ، اهورامزدا و انگراماینو»سخن میگوید. کشف مارتین هوگ که بر یگانه گرا بودن جهان بینی زرتشت انگشت میگذاشت، با استقبال بی سابقه ای از سوی زرتشتیان مواجه و باسرعت شگفت آوری از سوی جامعه علمی میان کشوری آن زمان پزیرفته شد. تنها کتابی که ما امروز میتوانیم با استناد به آن از قول زرتشت گفتکو کنیم گاتها است . کتابهای دیگر همه سده ها یا هزاره ها پس از درگزشت آن جهان آموزگار، زرتشت، بوسیله دیگران نوشته شده و تنها ارزش تاریخی دارند و زرتشت وزرتشتیان و کسانی که به این آئین مقدس در حال گرویدن هستند و یا بزودی خواهند گروید هیچ مسئولیتی در برابر این نوشته ها ندارند.http://www.kouroshparast.com