دل به دریا میزنم در قیل و قال زندگی
خسته از پژمردنم پشت خیال زندگی
در اتاق فکر من، آیینه تابوتم شدهدر نبردم، در کما، با احتمال زندگیکفشهایم رو به فردا پشت در کز کرده اندبنده ی دیروزم و حل سوال زندگیمثل یک گنجشک زخمی در هوای بیکسیبی رمق نوک میزنم بر سیب کال زندگیدر همین بازی گل یا پوچ دل وا مانده امکیش و ماتم میکند رندان فال زندگیعابری هم در گذر از کوچه ی ما هر زمانباخودش حرفی زند از ابتذال زندگیشاعر : طاهری