راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

مانکچی لیمجی هاتریا وباسوادی جامعه ایرانی زرتشنی

مانکجی

نماینده یان هند در 31 مارس 1854 م. (برابر 1233 خ. ) برای بررسی و پژوهش در زندگی زرتشتیان ایران و تغییر و بهبود در وضعیت آنان به ایران سفر کرد. او نماینده انجمن اکابر یان بود. مانکجی ضمن کارهای زیادی که برای بهبود وضع زرتشتیان در ایران انجام داد، آنها را به تشکیل انجمن (پنجایت) برای رسیدگی به امور جاری و فرهنگی تشویق نمود.

در این گفتار به کوتاهی چگونگی تشکیل انجمن ها و مووسسات را آورده ایم.
انجمن کرمان
مانکجی در سفری که به کرمان کرد، به هنگام تجدید بنای درمهر قدیمی کرمان، که در زمان شاه عباس صفوی (1024خ.) به وسیله دستور رستم پور بندار پور مهرگان در محله شهر کرمان ساخته شده بود، در سال 1238خ. در چگونگی استفاده از محل آتشکده، بر سنگ نبشته این آتشکده، در بند پنجم آن آورده:
« برای فراهم آمدن و همداستان شدن کسان پنجایت و انجمن زرتشتی گروه و آراستن بزم نوسیره در هر سکه دین زرتشتی »...(اردیبهشت ماه قدیم 1228 یزدگردی برابر با 14 ماه اکتبر سال 1858م.)
به طوری که در بند پنجم دیده می شود، پایه تشکیل انجمن زرتشتیان کرمان در آن سال ریخته شد و انجمن ناصری زرتشتیان کرمان، بر پایه همین انجمن در سال 1272 خورشیدی در زمان کیخسروجی خانصاحب بنا نهاده شد.
چند سال بعد مانکجی در روز دی به آذر و خرداد ماه 1245 خ، اعضای انجمن به سرای دولاب سهراب خان، محلی که به وسیله وکیل الملک حکمران کرمان برای مانکجی در نظر گرفته بود، فراخواند، و در امور زرتشتیان و وظایف همگان سخنرانی کرد. صورت مذاکرات این جلسه و جلسه های بعد در دفتری ثبت و در بنگاه خاور شناسی خورشید جی کاما در هند نگه داری می شود.
مانکجی در این جلسه گفت: «...نام اعضای پنجایت یا بزرگان در دفتر نوشته نمی شود، بلکه نام کسانی نوشته می شود که زیادتر برای جماعت زحمت کشیده و از کیسه خود خرج کلی و بیشتر نموده و در راه دین عقیده درست داشته و بی ریا و از ته دل برای گروه کوشش نمایند...حاصل دنیا هم همین است که اسم شخص به نیکویی بلند و تحصیل آخرت شود. اگر صد هزار تومان از شخص باقی بماند، حاصلی ندارد، به جز همین نام نیکو که در میان خلایق برده شود. »
نام اعضای این انجمن که دوازده نفر بودند:1- دستور جهانگیر مرحوم دستور رستم (جد خدایار هرمزدی)
2- ملا بهروز ملا اسکندر(عموی ارباب کیخسرو شاهرخ) 3- ملا گشتاسب دینیار 4- ملا اورمزدیار خسرو 5- ملا دینیار اورمزدیار 6- ملا ظهراب گشتاسب 7- استاد آدرباد اورمزیاد 8- ملا خسرو مرحوم فولاد 9-ملا رشید شهریار مهربان شهریار 10- ملا بهمن جمشید 11- استاد مهراب خداداد بهمن 12- ملا خداداد خسرو صندل. دستور جهانگیر رییس انجمن بود و ملا گشتاسب تحویلدار و ملا بهروز اسکندر منشی.
مانکجی در همین جلسه معین کرد که: سالی شصت تومان برای مصارف مدارس کرمان معین شود. دو مدرسه در شهر یکی پای آتش ورهرام و معلم آن هم دستور رستم ولد دستور جهانگیر باشد با سالی 24 تومان، دیگری در محله پرموتن و ملا شاهرخ پسر ملا اسکندر (پدر ارباب کیخسرو) معلم آنجا باشد، او هم سالی 24 تومان. یک مدرسه در قنات غسان پای آتش آدریان، با معلمی موبد جهانگیر موبد مرزبان (جد پدری تیمسار جهانگیر اشیدری) با سالی 12 تومان.(در سال1245خ.)
(به صفحات 255 تا265 کتاب تاریخ پهلوی و زرتشتیان مراجعه کنید.)
انجمن یزد
انجمن ناصری یزد، در روز باد ایزد و شهریور ماه قدیم 1261 یزدگردی(1271خ.) به همت روانشاد کیخسرو جی خانصاحب و در حضور وی تشکیل شد. کیخسرو خانصاحب در یک دیباچه و 46 ماده اساسنامه این انجمن را برای زرتشتیان یزد یادآور شد و همه اعضای آن را انتخاب و به تصویب رساند.
به طور کلی 28 نفر برای اداره انجمن انتخاب شدند که هییت رییسه آن عبارتند بودند از: سرنشین (رییس) انجمن: دستور شهریار، نایب رییس: دستور تیرانداز، امین اداره: ملا دینیار کلانتر، دفتر یار و دبیر اداره: استاد جوانمرد و استاد کیومرس و مستشار القوانین آیین بهی: ماستر خدابخش.
این انجمن طبق وقف نامه ها، تمام اماکن مقدسه زرتشتیان را در دست داشت.
وقف نامه اول – شامل تمام معابد و در مهرهای زرتشتیان چه در یزد و چه در دهات یزد.
وقف نامه دوم – شامل زیارتگاه ها و اماکن مقدسه مانند پیرسبز و پیرخاتون بانو، پیرنارستانه و ....
وقف نامه سوم – دادگاهها به انضمام خیله ها و توابع آن.
انجمن خیرخواه زرتشتیان یزد
برابر آیین نامه ای 70 ماده ای و یک سوگند نامه انجمنی در یزد به نام انجمن خیرخواه زرتشیان یزد (به غیر از انجمن ناصری) تشکیل شد. تعداد اعضای این انجمن 63 نفر بوده است. از چگونگی تشکیل این انجمن و اینکه چه انگیزه ای سبب شد تا با وجود انجمن ناصری مبادرت به تشکیل آن شود، آگاهی نداریم، ولی با توجه به اینکه در ماده 12 اساسنامه آن، لزوم احترام به انجمن ناصری را مورد نظر و دقت قرار داده است، می توان دریافت که اختلاف نظری در بین بوده است، اما نه به اندازه ای که انجمن ناصری را نفی نماید.
دراینجا باید از انجمن دیگری به نام انجمن حق گوی یزد نام برد که اعضای آن از متعصبین زرتشتی بودند. گویا قتل ماستر خدابخش از کارهای این انجمن بوده است.
انجمن زرتشتیان تهران
چون در آن روزگاران، تعداد زرتشتیان تهران محدود و از یکصد نفر تجاوز نمی نمود، لذا مانکجی در منزل خود و نزدیکی آن، جایی را به نام وکالت خانه یان تعیین کرد که به امور زرتشتیان رسیدگی، و مدرسه زرتشتیان نیز ابتدا همانجا بود، و یک نفر متعمد از زرتشتیان نیز به نام «وکیل الرعایا» تعیین شد که به کارهای زرتشتیان رسیدگی نماید. این وضع ادامه داشت تا زمانی که شادروان ارباب کیخسرو شاهرخ شالوده انجمن زرتشتیان تهران را در سال 1286خ. به شرح زیر پایه ریزی کرد:
زرتشتیان تهران در تاریخ چهارشنبه زامیاد ایزد اسفند ماه باستانی 1276 یزدگری در کاروانسرای مشیر خلوت که مرکز تجارت زرتشتیان تهران بود، گرد آمده، 14 نفرنمایندگان انجمن را از طرف خود برگزیده و تا دوسال که تجدید انتخاب می شود، بر کلیه خیر و اصلاح حال در امور زرتشتیان به هر قسمی که مقتضی و مصلحت دانند، مختار و مسلط نمودند و نظامنامه داخلی انجمن را که مشتمل بر 45 ماده بود، تصویب نمودند.
در تاریخ جمعه انارم ایزد اسفندماه 1276 یزدگردی برابر 29 جمادی الاخر1325 قمری، تمامی 14 نفر در وکالت خانه یان تهران با حضور اردشیرجی صاحب (سومین نماینده انجمن اکابر یان) حاضر شدند و هییت رییسه به شرح زیر برگزیده شد:
میرزا کیخسرو شاهرخ: رییس انجمن – موسیو اردشیر مهربان: نایب رییس – میرزا شهریار خدامراد: دفتر دار و میرزا جمشید مهربان: دبیر.
تعداد زرتشتیان تهران در آن سال (1287خ.) 543 نفر بود.
در ابتدای مشروطیت، انجمن های بسیاری تشکیل گردید که کسروی و اسماعیل رایین ــ تاریخ نگاران مشروطیت ــ تعداد آنها را تا 1200 انجمن می نویسند. برخی از این انجمن ها با انجمن زرتشتیان تهران در مکاتبه بودند و برای شرکت در جلسات یکدیگر، همدیگر را دعوت می کردند.
شرح اقدامات انجمن تهران بسیار مفصل است و هر دوره برای خود تاریخی دارد که باید توسط انجمن تهران برای آگاهی عموم منتشر شود. از عمده کارهای گردش های نخستین انجمن تهران، تاسیس آتشکده در تهران و مدارس بوده است
Hamed
13th August 2009, 13:13
انجمن برادری یان تهران
یکی دیگر از انجمن های زرتشتیان تهران است که نظامنامه و مرامنامه جداگانه داشته است. نظامنامه، پس از مقدمه، در هفت فصل و 43 ماده و یک قسم نامه تنظیم شده بود. این انجمن 12 عضو داشت. انجمن برادری یان تهران از نوروز 1290خ. شروع به کار نمود و طبق اساسنامه در آغاز هر سال تجدید انتخابات می کرد.
موبد اشیدری، در کتاب «تاریخ پهلوی و زرتشتیان» علت تشکیل این انجمن را چنین می نویسد:
« در آن موقع، عده ای به نام گماشته یا نوکر – یا کارگر دکان و نظایر آن در حجره های بازرگانان و تجارتخانه های زرتشتیان در سرای مشیر خلوت و تیمچه صاحب الدوله و دالان امین الملک کار می کردند و گویا برخی ارباب ها به آنها ظلم و بیرحمی می نمودند و به طوری که گزارش شده یکی از آنها در اثر کتک اربابش از بین می رود و شاید تشکیل این انجمن بدان سبب باشد که بتوانند از حقوق خود دفاع نمایند و یا آنکه از حاشیه، منبع تقویتی در بین بوده که آنها را نیرو می بخشیده تا قدرتی در برابر ارباب شان باشند » (به نوشته فریدون رشیدی در شماره 6 هوخت سال 1342 رجوع شود.)
انجمن شیراز
در نظامنامه این انجمن آمده است: «....ما زرتشتیان شیراز از امروز که روز جمعه رشن ایزد شهریور ماه باستانی سنه 1279 یزدگردی می باشد، در عمارت باغ وقفی مسافرخانه ملت زرتشتیان در شیراز جمع گردیده،....از حالتحریر الی مدت دو سال که تجدید انتخاب شود، به کلیه خیر و اصلاح حال و امور زرتشتیان به هر قسمی که مقتضی و مصلحت دانند مختار و مسلط نمودیم.»
اساسنامه این انجمن در 43 فصل به تصویب رسیده بود. باغ معبد و مسافرخانه زرتشتیان شیراز در سال 1323 قمری خریداری شده است و در سنگ نوشته آن نام های : ارباب رستم شاهجهان، خسرو شاهجهان و برادران، رشید خداداد فرامرزیان، خدابنده کیخسرو، هوشنگ اردشیر، خدابخش فریدون، ارباب جمشید جمشیدیان، خدارحم هرمزدیار، سروش اردشیر، منوچهر خداداد، بمان هرمزدیار، بهرام بهمن جمشید، کیخسرو ظهراب، رستم بهرام آدر، اردشیر خداداد نارنجی، رشید موبد بهرام، کیخسرو اسفندیار مریم آبادی، رستم اردشیر، رستم شهریار، رستم نوشیروان، کیخسرو مهربان خورسند، مهربان فولاد تیرانداز آمده است.
دیگر موسسات زرتشتی
مووسسات زرتشتی بسیارند و هر کدام شرح ویژه خود را می خواهد. در این جا به اختصار از موسسات زرتشتی تنها نام برده شده:
· آتشکده یزد، کرمان، تهران و...: شرح تاسیس آتشکده تهران در گفتار دوم به طور مفصل آمده است
· آتشکده تهران : که به کوشش ارباب رستم گیو ساخته شده.
· دخمه تهران، یزد، کرمان و...
· شاه ورهرام ایزد در تهران و شهرهای دیگر.
· مدارس تهران و شهرستان ها که تعداد آنها بسیار زیاد است. بیشتر مدرسه ها در شهرستان ها و روستاهای یزد از سوی یان هند بنیان نهاده شد. در تهران هم به کوشش ارباب کیخسرو شاهرخ و با سرمایه یان مدرسه های دخترانه و پسرانه تاسیس شد که هر کدام تاریخچه مفصلی دارند. برای نمونه سرگذشت دبیرستان دخترانه انوشیروان دادگر در گفتار سوم آمده است.


انجمن های موبدان یزد، کرمان و تهران از قدیمی ترین انجمن های روحانی جامعه زرتشتی هستند.
کتابخانه اردشیر یگانگی، کتابخانه هورشت به کوشش دکتر صرفه در یزد و کتابخانه های دیگر.
بیمارستان های و درمانگاه ها در تهران و شهرستان ها : درمانگاه سررتن تاتا، زایشگاه بهمن، بیمارستان گودرز در یزد، بیمارستان منوچهردادی در کرمان، درمانگاه خداداد مهرابی در کرمان، درمانگاه اردشیر یگانگی در تهران و ....
تالار های پذیرایی مانند: تالار ایرج، بهمن، خسروی و در شهرستان ها تالارهای گوناگون.
ورزشگاه: اردشیر همتی در کرمان، باشگاه زرتشتیان در یزد، فروهر در تهران و....
آرامگاه قصر فیروزه: به کوشش ارباب کیخسرو و جمع آوری پول از زرتشتیان خریداری شد که در اطراف آن به یاری دیگر خیراندیشان سالن هایی ساخته شد. تاریخچه خریدن و وقف آرامگاه و زمین های اطراف آن برای جامعه زرتشتی، بسیار مفصل است که باید در جزوه ای جداگانه به چاپ برسد.
آب انبارها: تعداد زیادی آب انبار در یزد و روستاهای زرتشتی نشین به کوشش خیراندیشان ساخته شد. از جمله آب انبار رستم گیو در شهر یزد و یا آب انبار پیرهای مختلف.
مسافرخانه و پذیرشگاه: زرتشتیان در شهرهایی که نیاز داشتند؛ مانند کاشان، کرمان، یزد، شیراز و بندرعباس، زاهدان و اهواز و...با کمک مالی خیراندیشان و دهشمندان پذیرشگاه هایی را ساخته اند.
زیارت گاهها: در شهرهای مختلف زرتشتی نشین زیارتگاه هایی وجود دارد. از همه بیشتر در یزد و اطراف آن زیارت گاههایی وجود دارد که برای زرتشتیان بسیار مقدس است، مانند: پیر سبز، پیر هریشت و....که هر کدام تاریخچه ویژه خود را دارند.
پرورشگاه، تاسیسات و مدرسه های مارکار در تهران و یزد: پشوتن جی دو سابایی مارکار نیکوکاری که سرمایه اش را وقف امور زرتشتیان کرد؛ مووسساتی را بنا نهاد که بسیار گسترده است. چگونگی خرید و ساخت و واگذاری این مدرسه ها وموقوفات شرحی مفصل می خواهد و هر کدام کتابی را می طلبد.
بنیاد های خیریه: تعداد بسیار زیادی بنیادهای خیریه در تهران و شهرستان های زرتشتی نشین به وجود آمده است که توسط اشخاص خیراندیش پایه نهاده شده است.
سازمان ها: سازمان ها وباشگاه های گوناگون در تهران و شهرستان ها ایجاد شد. از جمله می توان از سازمان فروهر، باشگاه مزدیسنان، سازمان زنان، کانون دانشجویان،...نام برد.
تفریحگاه و کوشک: مانند کوشک ورجاوند کرج و....

*شایسته است پژوهشگران تاریخ و فرهنگ زرتشتی، درباره تاریخ این مووسسات کار بنیادی و اساسی انجام دهند.
http://forum.funpatogh.com/archive/index.php/t-9529.html?s=2fb99def911cebdad5c8b3c9d309d264
مانکجی لیمجی هاتریا چاپ
پیشگفتار
در سده هفتم میلادی، که تازیان بر ایران چیره شدند، گروهی از زرتشتیان ترک دین کردند. خانواده‌های بسیاری، در سده نهم به هندوستان کوچ کردند، تا فرهنگ دینی و ملی  خود را  پاسداری کنند و به  آیندگان بسپارند، و بسیاری دیگر در ایران ماندند تا آتش عشق به دین بهی را در سینه و کانون خانواده خود گرم و پر فروغ نگهدارند.
یورش و ضربه سخت‌تر در دوران چیرگی مغول به زرتشتیان وارد آمد. بسیاری کشته شدند و گروهی به جاهای دور‌دست پناه بردند تا از ستم و تهدید مغولان درامان بمانند.
در زمان صفویه فشار باز هم بیشتر شدت گرفت، این وضع اندوه‌بار کم و بیش تا زمان قاجار همچنان ادامه یافت. برخی از زرتشتیان که تاب این فشارها را نمی آوردند و نمی خواستند دل از دین پدران خود برکَنند، به ناچار راهی دیار هند شدند که البته در آنجا هم با سختی‌های زیادی روبرو شدند. آنان همواره رابطه خود را با همکیشان‌شان در ایران حفظ کردند، مگر در دوره هجوم مغول به ایران که این رابطه به اجبار برای مدت زیادی گسیخته شد. سرانجام در آغاز قرن هیجدهم میلادی دوباره این ارتباط برقرار شد و پارسیان هند برای حل مشکلات مذهبی خود، از جمله گاهشماری و روز سال و ماه، رو به همکیشان ساکن ایران آوردند.
از سوی زرتشتیان ایران « دستور جاماسب ولایتی»، از کرمان به هند رهسپار شد. دستور جاماسب در هند دریافت که در پی جنگ و گریزهای بیشماری که پارسیان هند با آن روبرو بودند، از بسیاری از نکات دینی بی خبر مانده اند، از همین روی پس از گزینش سه موبد‌زاده با هوش از میان موبد‌زادگان و آموزش و تربیت دینی آن‌ها، با خیال آسوده به ایران بازگشت.
این خدمت ارزنده ای بود به کلیه زرتشتیان، زیرا از آن پس چنان زرتشتیان ایران زیر فشار قرار گرفتند که به سرعت شمار آنان رو به کاهش گذاشت و این‌بار این زرتشتیان هند بودند که به یاری زرتشتیان ایران شتافتند. اگر پارسیان هند نبودند، بی‌گمان زرتشتیان در ایران کاملا نابود شده بودند.
مانکجی لیمجی هاتریا - نجات‌دهنده زرتشتیان ایران پس از روی کار آمدن سلسله صفویه در ایران، فشار، توهین و آزار چنان شدت گرفت که شمار زرتشتیان ایران از قرن هیجده تا اواخر قرن نوزده از یک میلیون نفر به 7711 نفر کاهش یافت (از کتاب « فرزانگان زرتشتی» نوشته رشید شهمردان ص 12)؛  و اگر تلاش های روانشاد « مانکجی پور لیمجی هاتریا» نبود، امروز نشانی از جماعت زرتشتی در ایران برجای نمانده بود.
بهتر است گوشه ای از ظلم و جوری را که به زرتشتیان ایران وارد می‌شد از قلم یک کشیش مسیحی به نام «ناپیر ملکم»، که پنج سال در یزد زندگی کرده است، بخوانیم:
« ظلم‌های آشکاری که به زرتشتیان ایران روا داشته می شد مانند جزیه، پوشیدن لباس کهنه و نپوشیدن لباس نو، سوار نشدن بر چهارپایان خود و نساختن خانه‌هایی که بلندتر از خانه‌های مسلمانان باشد، درپی تلاش و کوشش‌های مانکجی صاحب از‌بین رفت و نیز ظلمی که اگر یک نفر زرتشتی درمی‌گذشت همه متروکات او منقول و یا غیر منقول حق جدیدالاسلامی که از خویشاوندان او بود می‌شد و به فرزندان زرتشتی ارثی نمی‌رسید و حتی خانه مسکونی او را نیز می‌بردند، با کوشش خستگی‌ناپذیر و هوش و درایت مانکجی صاحب ازبین رفت. » (فرزانگان زرتشتی، رشید شهمردان، ص 628 / کشیش ناپیر ملکم در مورد قانون ارث اشتباه می‌کند. زیرا کوشش‌های مانکجی فقط منجر به برداشتن جزیه شد و فشارهای دیگر از جمله قانون ارث ادامه داشت.)
فرزانه مانکجی در یکی از سخنرانی‌های خویش در بمبیی در سال 1863 میلادی در حضور بزرگان پارسی چنین گفت: « هرگاه ده یک اینگونه تعدیات و بی‌حسابی ها و ظلم و ستمی که درباره زرتشتیان ایرانی می‌شود، درباره هر مذهب و ملت دیگر می شد، تاب نیاورده ناچار فرار می‌کردند یا دست از دین و آیین نیاکان خود برداشته یا اینکه خود را هلاک می کردند. » (همانجا ص 630)
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، پارسیان هند که از بیداد و فشار وارده به همکیشان خود در ایران آگاهی یافته بودند، نماینده عالی رتبه‌ای را به نام «مانکجی لیمنجی  هاتریا»، به ایران فرستادند.  او نزد شاه شکایت برد و با پشتیبانی حکومت هند و امپراتوری انگلیس توانست از فشارها تا حد زیادی بکاهد . از روی نامه‌های مبادله شده بین  مانکجی و ناصرالدین شاه که امروز موجود است، درمی یابیم فشار و تبعیض ظالمانه نسبت به زرتشتیان از جمله موردهای زیر بود :
زرتشتیان مجبور  بودند علامت مشخصه‌ای روی لباس خود بزنند تا تمیز داده شوند.
زرتشتیان در هنگام خرید، حق  نداشتند به کالاها و به ویژه به اغذیه و میوه دست بزنند.!
زرتشتیان حق نداشتند سوارچهارپا شوند و یا در بازار سواره حرکت کنند.
زرتشتیان روزهای بارانی نمی‌بایست بیرون بروند.
اگر یک زرتشتی از دین خود برمی‌گشت، دیگر افراد خانواده از ارث والدین محروم می‌شدند و همه ارث، به او می‌رسید.
اگر که یک نفر زرتشتی کشته می شد، قاتل قصاص نمی‌شد و تنها می‌بایست خون‌بها ( دیه ) به وارث مقتول زرتشتی بپردازد و در بسیاری از موارد این پرداخت هم صورت نمی‌گرفت.
در تاریخ معاصر زرتشتیان ایران، « مانکجی لیمجی هاتریا » از بنام ترین چهره‌ها و تاثیر‌گذارترین فرد اجتماعی و سیاسی دوره قاجار است. او که به « مانکجی صاحب » مشهور است، توانست با تدبیر و ابتکار بی‌مانند خود جامعه زرتشتی درحال نابودی آن زمان را نجات دهد.

مانکجی که بود؟
مانکجی پور لیمجی پور هوشنگ هاتریا در سال 1192 خورشیدی (1813 میلادی) در « موراسومالی » یکی از بخش‌های بندر « سورات » به دنیا آمد. اجدادش از زرتشتیانی بودند که در زمان صفویه از ایران به هندوستان مهاجرت کرده بودند. وی پنج ساله بود که انگلیس‌ها فعالیت‌های خود را از بندر سورات به بمبیی منتقل کردند و بنابراین زرتشتیانی که در موسسات اداری گمرک مشغول به کار بودند و یا کارهای تجاری داشتند – از جمله پدر وی – به بمبیی رفته و در آنجا ساکن شدند.
مانکجی در جوانی وارد خدمات بازرگانی شد و پیشکاری برخی از بازرگانان را پذیرفت و به سبب شغلش به بخش‌های گوناگون هندوستان سفر کرد. او آموخته بود که فردی بسیار منظم، کاردان، و متکی به نفس و شجاع باشد و این به سبب کاری بود که انجام می‌داد. به دلیل دلبستگی فراوان به آب و خاک اجدادیش چندین بار اراده کرد به ایران سفر کند، اما هر بار شرایط اجتماعی هندوستان، افغانستان و یا ایران مانع از این سفر می‌شد، تا اینکه سرانجام در سال 1233 خورشیدی ( در سن 41 سالگی ) شرایط مسافرت به ایران برای او فراهم شد.

انجمن اکابر پارسیان
در سال 1175 خورشیدی و پس از فوت کریم خان زند، و در پی اغتشاش‌هایی که به وسیله آغا محمدخان قاجار به وجود آمد، گروهی از زرتشتیان به هند کوچ کردند. دختر یکی از این مهاجرین به نام « گلستان بانو » با یکی از پارسیان ثروتمند هند به نام « فرامجی بیکاجی » ازدواج کرد. یکی از فرزندان آنان به نام «مهروانجی» با همفکری و همراهی برخی از سران پارسی هندوستان « انجمن بهبودی وضع زندگی زرتشتیان ایران» را که در ایران به نام « انجمن اکابر پارسیان » شناخته شده بنیاد نهاد. هنگامی که اعضای انجمن اکابر از هدف مسافرت مانکجی آگاه شدند از او درخواست کردند که در یزد برای ساختن دخمه‌ای همت نماید و وجهی را هم برای این کار به او سپردند، و این در فروردین 1233 خورشیدی صورت گرفت. بدین ترتیب نخستین نماینده‌ای که با همه اختیارها از سوی این انجمن به ایران آمد، مانکجی صاحب بود.
از آنجا که مانکجی صاحب به واسطه شغلش – صندوق‌داری دولت انگلیس- با صاحب‌منصبان دولت انگلیس در هند از نزدیک ارتباط داشت، 4 سفارشنامه برای سفارتخانه‌های انگلیس در بوشهر، بغداد، استانبول و تهران نگاشت و در آن‌ها تاکید کرد که مسوولان در نهایت احترام او را درکارهایش همراهی نمایند.
مانکجی صاحب از بمبیی با کشتی بخار به سوی ایران رهسپار شد و از قضا در آن کشتی با میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله – سفیر کبیر دولت ایران) که از ماموریت «سرکنسولگری بمبئی» به ایران باز می‌گشت، آشنا شده و این آشنایی به دوستی تبدیل شد و سپهسالار نیز همواره پاس احترام او و زرتشتیان را نگهداشت.
مانکجی در 1233 خورشیدی در بندر بوشهر پیاده شد و از طریق شیراز به یزد رفت.
پس از چهارده ماهی که در یزد بود، به کرمان رفت و از آنجا در ماهان با رحمت علی شاه (قطب دراویش نعمت الهی) روابط دوستی عمیقی ایجاد کرد و از جانب وی به «درویش فانی» ملقب شد، و این لقب را تا پایان عمر برای خود نگه داشت. سپس به تهران رفت و در مدت پنج سال و نیم بین درباریان به‌گونه‌ای برای خود احترام به وجود آورد که از سوی ناصرالدین شاه با لفظ « پدر» خوانده می شد.
پس از اقامت در تهران، در آذربایجان با مظفرالدین میرزا، ولیعهد و حکمران آذربایجان دیداری داشت. در کردستان میهمان غلام شاهجهان، والی کردستان بود وسپس به کرمانشاه و عتبات عالیات (نجف اشرف) رفت و در عراق در دیداری با «حاج شیخ مرتضی انصاری» (فقیه عالیقدر شیعه)، پرسش‌های 14 گانه ای را درباره معامله و رفتار جامعه مسلمانان با زرتشتیان مطرح کرد که در همه موارد شیخ مرتضی انصاری ، شکستن حرمت و آزار و اذیت زرتشتیان را حرام دانست و تنها گرفتن جزیه یا مالیات های شرعی را – با اجازه فقیه هر محل – جایز شمرد.
مانکجی پس از یکسال ماندن در بغداد به بمبیی رفت و گزارش کارها و اقدامات خود را به انجمن اکابر پارسیان داد.
در سال 1243 خورشیدی کتاب های «اظهار سیاحت ایرانیان» (شرح مختصر ایام اقامتش در ایران) و «جامعه مانک» را به زبان‌های گجراتی و فارسی به چاپ رساند.
در 1245 خورشیدی به ایران بازگشت و در کرمان با حاجی سید جواد، امام جمعه کرمان و حاجی محمد کریم خان کرمانی، رییس شیخیه دیدار و روابط صمیمانه برقرار کرد.
در این زمان بود که با دشواری و تلاش بسیار اجازه آموزش 12 کودک کرمانی و 20 کودک یزدی را از خانواده‌شان گرفت و در قانون‌نامچه‌ای که برای مدرسه وقفی خیریه‌اش ایجاد کرد، پذیرفت کودکانی که به آن مدرسه بیایند، 5 سال شبانه‌روزی در آنجا تحصیل کنند و همه مخارجشان از هر‌گونه که باشد، در این مدت، برعهده او باشد. و حتی پولی برابر با کاری که آن کودک می‌توانست برای خانواده‌اش انجام دهد تعیین کرده و به خانواده اش می‌داد.
تندیسی از مانکجی هاتریا
مبارزه در چند جبهه
مانکجی پیش از این که به ایران بیاید تصور می‌کرد که تنها باید جزیه را بردارد و زرتشتیان را از ظلم نجات دهد، ولی هنگامی‌که به ایران و به جمع همکیشان خود آمد، دید که نابسامانی در درون جامعه زرتشتی کمتر از فشار خارجی نیست. و این جامعه از درون در‌حال نابودی است و گویا دو عامل فشار خارجی و ناآگاهی داخلی دست به دست هم داده‌اند تا این مردم ستم‌کشیده را نابود کنند.
او با تدبیر و دانشی که داشت، مبارزه خویش را در چند جبهه آغاز کرد، که به شرح کوتاه آن می‌پردازیم:
1) اصلاح و تجدید ساختار در جامعه زرتشتی ایران
مانکجی پی برده بود که یکی از راه‌های پایه‌ای پیشرفت زرتشتیان ایران، اصلاح امور داخلی جامعه است، از این‌رو نامه‌های بسیاری به زرتشتیان نوشت و به دنبال این بود که آنان را از بی‌خبری و نادانی برهاند و بر آگاهی‌شان بیفزاید. او با خرافات به طور جدی جنگید. در این راه گام های اساسی برداشت.
الف: آموزش آیین‌های دینی و مبارزه با خرافات ــ سدره پوشی را رواج داد. عبادتگاه‌ها، آتشکده و زیارتگاه‌های زرتشتیان را تعمیر کرد؛ از جمله زیارتگاه بانو پارس. دخمه هایی بر پا کرد؛ در شریف آباد، در کوه نریمان و دو دخمه در کرمان یعنی قنات غسان و عبادتگاه و دخمه محکمی بر کوه بی‌بی شهربانو در شرق تهران ایجاد کرد. از قربانی کردن حیوانات و مراسمی چون حنابندان که داخل آیین‌های زرتشتی شده بود، جلوگیری کرد.
ب: بهبود وضع اقتصادی ــ به ترویج کارهای خیریه دست زد. به زرتشتیان یزد، که بیشینه‌شان فقیر و بی‌چیز بودند، کمک‌های مالی کرد. برای دختران نورسیده وسایل زندگی و جهیزیه فراهم آورد. بین سال‌های 1245-1235 خورشیدی، مراسم عروسی صد نفر از دوشیزگان زرتشتی را برگزار کرد. همچنین از پارسیان هند خواست تا صندوق خیریه‌ای را برای کمک به نیازمندان بنا نهند.
پ: اصلاحات اجتماعی ــ برای آنکه اختلافات داخلی جامعه زرتشتی به محکمه های عرف و شرع بیرون از جامعه راه نیابد، ‌انجمن زرتشتیان یزد را پایه‌ریزی کرد که سنگ بنای استقلال حقوقی در احوالات شخصیه زرتشتی به شمار می‌رفت.
ت: ایجاد مدرسه ــ او می‌دانست که سرچشمه همه نابسامانی‌های داخلی و بیرونی بیسوادی است، بنابراین بنا نهادن مدرسه در ایران را در شمار کارهای اساسی می‌دانست.  تاسیس مدرسه‌های زرتشتی برای آموزش نونهالان و کودکان ایران راهی بود که مانکجی برای مبارزه با بی‌سوادی زرتشتیان و غیرزرتشتیان در پیش گرفت.

2) ارتباط با دربار و بزرگان سیاسی کشور

مانکجی از توان مالی و سیاسی خود بهره جست و توانست در دربار ناصرالدین شاه از اعتبار و جایگاه ویژه‌ای برخوردار شود. نامه‌های او به دربار نشان می‌دهد او علاوه برنفوذ در دربار شاه قاجار توانسته بود بسیاری از درباریان را با خود همراه سازد.
وی پس از 29 سال تلاش شبانه‌روزی در ایران و خرج هزینه‌های هنگفت توانست فرمان لغو حکم «جزیه» را از ناصرالدین شاه دریافت دارد. جزیه مالیات سالیانه ای بود که اهل کتاب به حکومت می‌پرداختند تا مورد حمایت و حفظ حکومت واقع شوند. گرچه قانون‌های فقهی درباره میزان وجه جزیه آشکار بود، اما هنگام دریافت، در هر بخش، حاکمان مستبد، هر مقدار که می‌خواستند به نام جزیه دریافت می‌کردند. گرفتن جزیه در تاریخ دوره جدید و معاصر ایران از عوامل مهم تغییر مذهب و کوچ زرتشتیان از ایران بوده است.
زمانی که مانکجی در تهران ساکن بود، زرتشتیان ایران 7000 نفر بودند که مبلغ 9375 ریال در سال جزیه از ایشان گرفته می‌شد. اگرچه امروزه این مالیات کم وجزیی به نظر می‌رسد ولی در زمانی که حقوق یک ماه، ده یا پانزده ریال بود این مبلغ بسیار زیاد بود. علاوه بر آن کارکنان دولت آن را ده برابر یا بیشتر افزایش داده و از زرتشتیان می‌گرفتند. و به راستی که بسیار زیاد و طاقت فرسا بود.
اولین کار مفید، واگذاری مبلغ جزیه در تیول عباسقلی خان معتمدالدوله – وزیر عدلیه – بود که بدینوسیله دست تعدی حاکمان محلی نسبت به همه زرتشتیان تا حدی کوتاه شد.
مانکجی در دومین مرحله توانست حدود 100 تومان از هزینه بالا را کاهش دهد و سپس در سومین اقدام پرداخت کل مبلغ را خود پذیرفت تا از سوی انجمن اکابر پارسیان آن را بپردازد و رسید دریافت دارد. بدین وسیله دیگر هیچ‌کس در هیچ جای مملکت حق گرفتن جزیه از زرتشتیان را نداشت.
عباسقلی خان در سال 1241 خورشیدی وفات کرد و ناصرالدین شاه، زرتشتیان را تیول وزیر امورخارجه – میرزا سعید خان انصاری – قرار داد. او نیز مانند صاحب‌منصب قبلی با زرتشتیان و به‌ویژه مانکجی با دوستی و مدارای بسیار رفتار نمود.
اعضای انجمن اکابر پارسیان حدود 28 سال مبلغ جزیه را توسط مانکجی پرداختند و هدیه ها و پیشکشی‌های بسیاری را به شاه و درباریان دادند، تا اینکه در پایان توانستند ناصرالدین شاه را راضی به الغای حکم جزیه نمایند. شاه در تیرماه 1261 خورشیدی این حکم را صادر کرد. بدین ترتیب سنگین‌ترین باری که هم از نظر مادی و هم از نظر روانی بر دوش جامعه زرتشتیان بود، برداشته شد. چندی بعد مانکجی به مناسبت این پیروزی جشن مفصلی را در باغ ظهیرالدوله میرزا علیخان قاجار، داماد ناصرالدین شاه، برپا داشت.
زندگی پرمخاطره و پرزحمت او که همه آن صرف بهروزی زرتشتیان ایران گردید، در سال 1269 خورشیدی در تهران به پایان رسید و در دخمه‌ای که خود ساخته بود و در سرزمینی که به آن عشق می‌ورزید آرام گرفت.
او دو بار ازدواج کرد، یکبار در هندوستان با «هیرابایی» نام و ثمره این ازدواج پسری به نام «هرمزدجی» و دختری به نام «دوسی بایی» بود. پس از مرگ همسرش، در ایران با فرنگیس نام – دختر هرمزدیار بندار کرمانی – ازدواج کرد، ولی از این ازدواج فرزندی نداشت.
خانواده های «خراس» و «داور» در هندوستان از خاندان «هرمزدجی» برجای و برقرارند.

انجمن موبدان تهران- تاریخ معاصر زرتشتیان (جزوه دوم) - بوذرجمهر پرخیده

برای آگاهی بیشتر از زندگی و کارهای مانکجی به کتاب‌ها و مجله‌های زیر مراجعه کنید:
1) اشیدری، جهانگیر. تاریخ پهلوی و زرتشتیان. تهران: انتشارات ماهنامه هوخت، 1355.
2) امینی، تورج . اسنادی از زرتشتیان معاصر ایران . تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1380.
3) شهمردان، رشید. تاریخ زرتشتیان: فرزانگان زرتشتی. تهران: سازمان انتشارات فروهر،1363.
4) دوره های مجله هوخت، چیستا و وهومن.

برگرفته از انجمن موبدان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد