ترجمه
سطر به سطر کتیبه شاهپور ساسانی در نقش رستم) ////// من مزدیسن، بغ شاپور،
شاهنشاه ایران و انیران که چهره(دودمان)از ایزدان، پور مزدیسن، بغ اردشیر
شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان پورِ پور(نوه)بغ بابک شاه[است].
خداوندگار ایران شهرم و[این]
... شهرها(کشورها) را دارم:
پارس، پارت، خوزستان، میشان، آسورستان، اربایستان، آتورپاتکان، ارمنستانوروچان، سیکان، اران،
بلاسگان تا فراز به کوهِ کاف (=قاف) و [به] در (=حدود) آرانان و به همه
[حدود] کوهِ پریشخوار، ماد، گرگان، مرو، هرات و همه ابر شهر:
کرمان،
سکستان، توران، مکران، پارتان، هندوستان، کوشان شهر تا فراز به پیشاور و
تابه کاش(=کاشغر)، سغد و چاچستان........[تا ساحل] پارس دریا. مزون شهر.
و من گرفتم پیروز شاپور نامی.....
و من گرفتم هرمزد اردشیر نامی/نام را.
و این همه شهر(کشور) و شهریار و والیان، همگی برای ما به باج و بندگی ایستادند..............
هنگامی که نخست من بر شهر (کشور)ایستادم(شهریار شدم)،گردیانوسِ قیصر از
همه شهر"روم"،"گُت" و"ژرمن" سپاه جمع کرد واز [سوی] آسورستان به سوی
ایرانشهر و ما تاخت.
و در مرز آسورستان جنگی در "مشیک"جنگ بزرگی
بود(=درگرفت)گردیانوس ِقیصر کشته شد، سپاه رومیان از بین رفت و
رومیان"فیلیپوس" را قیصر کردند و فیلیپوسِ قیصر به نمسته(=التماس و
شفاعت)به سوی ما آمد و برای خون بها پانصد هزار دینار داد(پرداخت)]و[ به
باج ایستاد(=باج گذار شد)و ما از این رو مشیک را"پیروز شاپور"نام
کردیم(=نهادیم).و قیصر دوباره دروغید(گناه بزرگی کرد)، در ارمنستان گناه
کرد و ما به شهر(=کشور) روم یورش کردیم و سپاه شصت هزار نفری رومیان را
در"بیبالیش"زدیم(نابود کردیم) و شهر(=کشور)سوریه و آنچه که در بالای شهر
سوریه بود همه را گرفتیم(=فتح کردیم)
تنها در این نبرد از شهر(=کشور)رومیان: دژ و شهرستان "آناث"را با ناحیههای اطراف آن، دژ"اروپن" با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان بیبالیش با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان منبوگبا ناحیههای اطراف آن،
شهرستان حلب با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کنشرا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان آپومیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان رنیپوس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان زوما با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان گُندُروس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ارمیناژ با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان سلوکیه با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان انطاکیه با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کیروس با ناحیههای اطراف آن،
دیگر شهرستان سلوکیه با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان اسکندریه با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان نیکوپولیس با ناحیههای اطراف آن، شهرستان سزار با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان حما با ناحیههایاطراف آن،
شهرستان ارستون با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان دیکور با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان دورا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان دولیخ با ناحیههااطراف آن،
شهرستان کرکسیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ژرمانیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان بتنان با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان خانر با ناحیههای اطراف آن.
اندر کاپادوکیه:
شهرستان سَتَل با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان دومان با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ارنگلیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان سوش با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان شود با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان فرات با ناحیههای اطراف آن.
بر روی هم سی و هفت شهرستان با ناحیههای اطراف آن.
سومین بار، هنگامی که ما به حرّان و الرّها حمله کردیم و حرّان و الرّها
را محاصره کردیم، والریانوس قیصر به پذیره ما آمد و با [او] بود از سرزمین
ژرمانیا، از سرزمین ریشیا، از سرزمین نیرکوس،
از سرزمین داکیا، از
سرزمین پندانیا، از سرزمین میسیا، از سرزمین آستاریا، از سرزمین اسپانیا،
از سرزمین افریقا، از سرزمین تراکیا،از سرزمین بوتنیا، از سرزمین آسیا، از
سرزمین پامپیا، از سرزمین آسوریا،
از سرزمین لوکونیا، از سرزمین
گلاتینا، از سرزمین لوکیا، از سرزمین کیلیکیه، از سرزمین کاپادوکیه، از
سرزمین فریگیا، از سرزمین سوریه،
از سرزمین فنیقیه، از سرزمین یهودیا،
از سرزمین ارابیا، از سرزمین مورن، از سرزمین ژرمانیا، از سرزمین روتاس،
از سرزمین اسنیوس.از سرزمین میان رودان، سپاهی هفتاد هزار[نفر].
و
در آن سوی حرّان و الرّها حمله بزرگی بر والریانوس قیصر بود(=شد) و
والریانوس قیصر را، خودم، با دستهای خویش دستگیر کردم و سایر حاکمان،
سناتوران، و فرماند[هانی] که در سر(=رأس) آن سپاه بود، همه را دستگیر کردم و
به پارس هدایت کردم(=آوردم)و سرزمین سوریه، کیلیکیه و سرزمین کاپادوکیه
رااین بار از رومیان،
سرزمین اسکندریه و
شهرستان کتسیوس با ناحیههای اطراف آن،
شهر شمشات با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کرترای با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ایگا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ماماسیتا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان مالوس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان آدانا با ناحیههایاطراف آن،
شهرستان ترسوسبا ناحیههای اطراف آن،
شهرستان زفیرون با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان سپستیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کورکوس با ناحیههای اطراف آن، شهرستان انزرپوس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کاستاپلا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان نرینیاس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان پلاویاس با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان تودینا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان قیصریه با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کومانادیابا ناحیههای اطراف آن،
شهرستان کوپستریا با ناحیههای اطراف آن، شهرستان سباستیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان بیرت با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان راکوندیا با ناحیههای اطراف آن، شهرستان لارندیا با ناحیههای اطراف آن،
شهرستان ایکوندیا با ناحیههای اطراف آن،
همه شهرستانها با ناحیههای اطراف آن سی و شش.
و از مردمان سرزمین(=کشور)روم[و]از انیرانآورده شده(=به عنوان اسیر آورده
شد)اندر ایران شهر، اندر پارس، پارت، خوزستان، آسورستان و دیگر
سرزمین(=استان)به سرزمینی که از آنِ ما و پدر و نیاکان و پیشینیان [ما]
بود، آنجا برقرار کردیم(=در آن جاها سکنی دادیم). و ما سرزمینهای بسیار
دیگری را خواستیم [و] بسیار نام(=آوازه) و نیوی(=دلیری) کردیم که اینجا
ننوشتیم.
اما آن چند (=مقداری)از کرده هارا فرمان دادیم نوشتن
(=بنویسند) تا کسی که پس از[ما] خواهد بود.این نیکنامی [کرده ها] و نیوی و
خداوندگاری ما را بشناسد.
و پیش از آنکه ایزدان آنگونه سرزمینها را
به ما بدهند(=ارزانی دارند)و با پشتی(=پشتیبانی)ایزدان این چند کشور را
بخواهیم وبداریم، این چنین ما در کشور بسیار آذر بهرام نشانیدیم و بسیار مغ
مردان را کرفه کردیم و ایزدان را نیایشهای بزرگ کردیم و اینجا، در کتیبه
نوشتیم:
یک آتشی معروف به شاپورنام برای [آمرزش] روان و نیکنامیمان،
آتشی معروف به آذر-آناهید نام برای [آمرزش] روان و نیکنامی دخترمان
آذر-آناهید شهبانوی شهبانوها،
آتشی معروف به هرمزد-اردشیر نام برای
[آمرزش] روان و نیکنامی هرمزد-اردشیر، پسرمان، بزرگ شاه ارمنیان، آتشی
معروف به شاپور نام برای [آمرزش] روان و نیکنامی شاپور، پسرمان، شاه
میشانآتشی معروف به نرسه نام برای [آمرزش] روان و نیکنامی آزاده مزدیسن،
نرسه، پسرمان، شاه هند [و] سکستان و توران تا ساحل دریا [برپا کردیم