راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

چه کشکی، چه پشمی

چه کشکی، چه پشمی


چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
...

قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد.
کتاب کوچه
احمد شاملو

بخشش الفبای زندگی

می بخشم کسانی را که هر چه خواستند
با من ، با دلم ، با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا. به من بیاموز در این فرصت حیاتم
آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند


بخشش الفبای زندگی
   
برگرفته از سایت برساد
Image
"همیشه اشتباهات مردم را ببخش ،نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه توسزاوار آرامشی."          اشوزرتشت

گاهی به علت رفتارهایمان و زمانی به علت سوء نیت های پیشامده از بد خواهان تهدید وارعاب ،از آشنایان هتک حرمت و از دوستان رنجش ونفرت داشته ایم  و  واکنش طبیعی به این موضوعات خشم وعصبانیت است چون در موقع تهدید ترس از دست دادن امکانات ،در زمان هتک حرمت محرومیت از توانائی ها ،در رنجش احساس گناه به علت قطع روابط  و در نفرت از دست دادن دوستان وبه طور کلی با عذاب وجدان روبرو هستیم .

گاهی با بخشش گناهکار فکر میکنیم گناهکاری مجازات نمی شود یا آن خلاف را در جای دیگر تکرار می کند.

اشو زرتشت در بند 6 هات 28 گات ها می فرمایند:

"ای مزدا! به سوی من آی  و مرا از بخشش منش پاک و راستی بر خوردار ساز تا در پناه آیین پاکت بتوانم بر دشمنی بد خواهاهان چیره گشته و آنانرا دوست خود سازم ."

در بند 4 هات 51 گات ها داریم:

"چه زمانی شادمانی جای دردمندی را می گیرد؟

کجا بخشش وگذشت بر پا می شود؟

کجا راستی را گرامی می دارند؟چه هنگام آرمیتی پاک،بهترین اندیشه و فرمانروایی توای مزدا  استوار می شود؟"

کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم ترجمه کامل گات هابه صورت جزوه ای از دوستی به دستم رسید وپس از مطالعه سوالاتی برایم مطرح شد ودر پی جواب برآمدم.

یکی از سوالات این بود ،چرا در برابراشتباهاتی که دشمن یا دوست می کند وبه انسان زیان می رساند، باید بخشش ایشان را را پیش بگیریم؟

برای جواب سوال به هرکه مراجعه کردم آن را مسئله دینی دانسته تا اینکه سالها بعد در زیارت پیر سبز با موبد فرزانه آقای رستم شهزادی در میان گذاشتم  وایشان فرمودند:

"با هر بار بخشش نه تنها انسان تحقیر نمی شود بلکه آسایش فکری و آرامش به دست می آورد و پیوند دوباره ای با جامعه خویش  به دست می آوردتا آن دوست یا دشمن یا بد خواه را با عذاب وجدان روبرو سازد تا در جهت جبران خطایش کار کند، پس وظیفه داری راه جبران را برایش باز گذاری.خشم وعصبانیت واکنش طبیعی انسان در برابر نا ملایمات زندگی است ولی کینه ورزی خود نوعی بیماری است؛ وقتی دیگران را برای خشنودی خود مسئول و گناهکار بدانیم با مقابله به مثل یا سرزنش آنها روبرو می شویم."

امروزه روانشناسان معتقدندعملی که باعث خشم ما می شود ؛واکنشی است به رفتارهایمان به علت، در باره آنچه دیگران درباره ما فکر می کنند نگران می شویم،وقتی فکر می کنیم مورد احترام واقع نمی شویم ،وقتی بیش از حد شکست خورده ایم یا احمقانه رفتار کرده ایم وبه طور کلی اوضاع بروفق مراد ما نیست ومنصفانه با ما رفتار نشده است ؛یا وقتی دیگران برای رفع مشکلات تقصیری را که مربوط به ما نیست به گردن ما انداخته اند وما از خودمان دفاع نکرده ایم.بعد از مدتی ناخشنودی ،خشم وعصبانیت واحساس گناه طبیعی است که داشته باشیم ورفتار ما خود واکنشی افراطی نسبت به کسی است که  اعمال گفته شده را نشان داده است و ما  ایشان را گناهکار می دانیم .پس بیایید

1) اجازه ندهیم این واکنش افراطی در زندگیمان خیلی رخ دهد یعنی اعمال و رفتار کنترل شده وشایسته ای داشته باشیم،افکار نامعقولمان را با مشورت با بزرگتر ها بررسی کنیم واحساسی عمل نکنیم.

2) وقتی واکنش افراطی داریم از شدت آن بکاهیم وبه عملی فکر کنیم که آن واکنش را به وجود آورده است یعنی در عین بخشش طرف مقابل ،خودمان را ببخشیم ،اگر خودمان را نه بخشیم به تنبیه روانی خود دست زده ایم که نوعی بیماری است.

3) پیش بینی های لازم انجام دهیم واجازه ندهیم واکنش افراطی خیلی طول بکشد،تا به برخورد فیزیکی تبدیل شود.

4)شادمانی بخشش وگذشت بر پایه خردمندی وهمراه با نیک اندیشی تنها راه مثبت گرایی در این مورد است.

راهرو عشق

در ره او راهرو پای چه باشد به سر

چشم گشا و ببین سر پدر با پسر

آیهٔ شمس و قمر گر تو بخوانی تمام

با تو بگویم توئی فتنهٔ دور قمر

جام حبابی بگیر آب حیاتی بنوش

صورت ما را بدان معنی ما را نگر

هر چه تو داری از آن چشم گشا و ببین

زان که به نزدیک ما آنی و چیزی دگر

ذوق حریفان ما عقل نداند که چیست

عشق بگوید به تو عقل ندارد خبر

ذات یکی و صفات بی عد و بی شمار

عین یکی در هزار می نگر و می شمر

تخت ولایت تمام یافتم از جد خود

داد به من سیدم خلعت تاج و کمر

شاه نعمت الله ولی