سپنتامئینو نماد
اهورامزدا و دارای همان فروز و توانمندی است. هرگاه شخصی نیرومند، بی پروا که زبونی
و ناتوانی در آن راه ندارد پرسشی کند آن پرسش از سوی پایگاهی بلند و اهورایی است. از
سوی برترین نیروئی است که بر تمام هستی فرمانروایی دارد و در باره مسایل کلی و
آمرزش هایی است که برای خوشبختی جهانیان آورده شده که دارای بالاترین ارزش های
اخلاقی و اجتماعی برای بهبود زندگی، کار و کوشش و صلح و سازندگی است. آنچه از
سوی اهورامزدا پرسیده شود در جهت کارهای درست بر پایه راستی و نیک اندیشی است
که در اندیشیدن و بیدار کردن وجدان انسان مؤثر است ک ه آیا به خدمتگزاری اشا و
کوشش در رسیدن به درستی و دادگری پرداخته است یا کوتاهی کرده است زرتشت نیز در
44 و سایر هات ها ) در باره بسیاری از مسایل از / 19 1 ،31/15 ،31/ گاتاها(هات 14
اهورامزدا پرسش میکند ولی پاسخی نمی شنود، زیرا اگر در زمان او که بیش از چهار هزار
سال از آن می گذرد مثلاً در باره آفرینش جهان و انسان ک ه از چیست و چگونه آفریده
شده به پاسخی اشاره می شد مسلماً با دانش امروزی و پیشرفت های پیوسته آن هماهنگی
نداشت و آنگاه پاسخ اهورامزدا که آفریننده ای دانا
پرسش اهورامزدا، پرسش سپنتامئینو آن گوهر مینوی است که در نهاد آدمی جای دارد،
این گوهر مینوی پاک و مقدس نماد اهورامزدا است، دشمن و رقیب سپنتامئینو، انگرمئینو
یا اهریمن است. سپنتامئینو که نماد اهورامزدا است در رأس فروزه ها و صفات او قرار دارد
بنابراین سپنتامئینو نماد همه نیرومندی و قدرت اهورامزدا است. هرگاه شخصی نیرومند و
بی پروا که زبونی و ناتوانی در آن راه ندارد پرسشی که با پایگاه و توانمندی او متناسب
خواهد بود. سئوال سپنتامئینو از سوی برترین نیروایست که بر تمام هستی فرمانروایی
دارد. در باره رهنمودها و آموزش هاایست که برای خوشبختی جهانیان آورده شده، دارای
بالاترین ارزش های اخلاقی و اجتماعی و برقراری صلح و سازندگی است. آنچه از سوی
اهورامزدا پرسیده شود در ارتباط با کارهای درست بر پایه راستی و نیک اندیشی است ک ه
در بیدار کردن وجدان باورمندان مؤثر است که آیا در خدمتگزاری و پیروی از اشا یعنی
گسترش درستی و دادگری کوشیده یا کوتاهی کرده است.
"با نیایش و دستهای برافراشته، ای مزدا،
نخست یاری و پشتیبانی سپِنتامئینیو (گوهر پاک) را درخواست می کنم
که همه کارها و کردارم هماهنگ با اشا (راستی) باشد.
بدان وسیله خرد وهومن و روانِ جهان را خشنود می کنی"
برگرفته ازGatha-sasanfar.pdf