![]() | ![]() | ![]() | ![]() |
![]() | ![]() | ![]() | ![]() |
گل در فرهنگ ایران
امروز در عصر ما ، زیباترین و ارجمند ترین و در عین حال در دسترس ترین و تاحدودی ارزان ترین تحفه ها یک شاخه یا دسته گل است که به مناسبت های بسیاری هدیه می شود . این اقدام بدیع و شایسته که اکنون در بین همه جوامع و اقوام و ملل در سراسر جهان کم و بیش متداول است پیشینه بسیار دور و درازی مخصوصا در قلمروهای فرهنگی ایران و به تبع آن در حوزه پهناور نفوذ زبان پارسی ، دارد .
در باب مراسم گل افشانی و تهیه تاج گل و گل آرایی در عصر هخامنشیان مورخان و نویسندگان یونانی و رومی عهد باستان مطالب قابل توجه بسیاری نوشته اند و در منابع پس از آن حتی در بعد از اسلام مطالب فراوانی در این باب موجود است که در این مقاله به لحاظ ایجاز از پردختن به آنها پرهیز میشود . قدیم ترین و زیباترین سند درباره پیشینه دسته گل در ایران ، گل و غنچه های دست داریوش در سنگ نگاره های تخت جمشید است که بیشتر از 2500 سال سابقه دارد . بنابر نظر تحلیل گران تاریخ ، این نقوش ، مراسم برپایی جشن نوروز ، و به گمان برخی جشن تولد و بعضی مراسم تاج گذاری را به نمایش می گذارد . هر چه که باشد این مراسم به پیروی از سنت های کهن تری بر پا شده که در عهد داریوش با آن شکوه تجلی پید کرده و در عین حال شاهد ارجمند و کاملا گویایی از علاقه و توجه ایرانیان نسبت به گل و تقدیم و هدیه دسته گل است .
اوژن
فلاندن در سال 1841 م نوشته است از نقوش تخت جمشید یک چیز دستگیر ما شد که
در بین ایرانیان قدیم معمول بوده و هنوز هم متداول است و آن دسته گل می
باشد . ایرانیان سخت خوش دارند همیشه شاخه گلی در دست داشته باشند که تقدیم
دوستی کنند . در برخی از سکه های بر جای مانده از عصر اشکانیان الهه ای را
نشان می دهد که گل یا دسته گل یا شاخه همیشه سبز نخل یا مورد را در دست
دارد . از جمله آثار ساسانیان مهری از جنس عقیق بی رنگ با نقش گلی در دستی
کشیده و ظریف است که در مجموعه وست هان نگهداری میشود و نقش آن را ایدت
پراوا نقل کرده است .
دیگر نقش حجاری شده بر سینه کوهی در ناحیه برم
دلک در 6 کیلومتری قصر ابونصر و 12 کیلومتری شرق شهر شیراز است که در آن
نقش مردی در حال تقدیم گلی به بانویی را نشان می دهد . نقش بسیار جالب
بانویی دسته گل به دست از عهد ساسانیان توسط پرفسور گریشمن در بیشابور کشف
شده که اکنون قطعه موزاییک آن در موزه ایران باستان موجود است .
منابع
اسلامی نیز از تهیه دسته گل در ایران عصر ساسانیان خبر می دهند . مثلا
ابوحنیفه دینوری (قرن 3 هجری ) در شرح واقعه پیروزی بهرام گور بر ترکان بلخ
و تعقیب آنان تا آن سوی آمویه (رود جیحون ) و باز گشت پیروزمندانه او به
جشن و شادمانی های ایرانیان اشاره می کند و می افزاید به خوشگذرانی
پرداختند آنچنان که کرایه اسب دوانی در یک روز به بیست درهم و ارزش یک دسته
گل به یک درهم رسید .
معلوم میشود که در آن عصر گل فروشی وجود داشته و در روزهای جشن و سرور ارزش بیشتری می یافته است . یا به نوشته ابن بلخی روزی قباد با جمعی از بزرگان نشته بود ، فرزندش انوشیروان دسته گل یا گلی خوشبوی (سپر غم ) به پدر تقدیم می کند . روی به پدرش قباد آورد و زمین بوس کرد ، و خدمت به جا آورد و به دو زانو ایستاد و سپر غم پیش پدر داشت . قباد آن سپر غم بستد و او را در کنار گرفت و ببوسید . و به نوشته نوروزنامه (منسوب به حکیم عمر خیام نیشابوری ) به هنگام تحویل سال در نوروز ، موبدان از جمله با دسته ای خوید (سبزه گندم یا جو تازه رسته ) به حضور ملک می رفت . در منظومه شور انگیزه ویس و رامین که مایه های داستانی آن از عهد پارتها است به حضور دسته های گل در مراسم جشن نوروزی ایرانیان اشاره ای دارد : گل و نرگس به هم دیدی به نوروز .
در منظومه های حماسی و داستانی سخن سرایان ایرانی نیز به فراوانی از دسته گل به مناسبت های مختلف یاد شده است . در اینجا بر حسب تقدیم تاریخی وقایع ، نمونه هایی از آن نقل میشود .
به روایت فردوسی وقتی کیکاووس بن کیقباد (دومین شهر یارکیانی ) همه آفاق جهان را تسخیر می کند ، اهریمن دیوی را به صورت غلامی خوش برخورد و سخنگوی و شایسته انجمن با دسته گلی بر سر راه او به نخجیر گاه می فرستد . غلام به کاووس بر می خورد و بیامد به پیشش زمین بوس داد / یکی دسته گل به کاووس داد و گفت : گرفتی زمین و آنچه بد کام تو / شود آسمان نیز در دام تو و به این ترتیب وسوسه تسخیر فضا را در کیکاوس بر می انگیزد که داستان آن مشهور است . کیکاوس برای رستم در زابل پیام می فرستد که خیلی سریع ، حتی اگر دسته گل در دست داری بگذار و چالاکانه به دربار بیا : اگر دسته داری به دستت مبوی / یکی تیز مغز و بنمای روی .
گشتاسب بن مهراسب (پنجمین شهریار کیانی ) ، کتایون دختر قیصر روم را می پسندد. کتایون دسته گلی به نشانه رضایت به او می دهد و متقابلا دسته گلی خوشبوی میگیرد : یکی دسته دادی کتایون بدوی / ازو بستدی دسته رنگ و بوی .
کتایون با کنیزکانش به انجمن قیصر با دسته گلهایی وارد میشود : کتایون بشد با پرستار شصت / یکی دسته تازه نرگس به دست .
فردوسی
در داستان غم انگیز بیژن و منیژه نیز ضمن وصف بزم شهریار که : همه باده
خسروانی به دست و دسته های گل در پیش روی دارند می گوید : می اندر قدح چون
عقیق یمن / به پیش اندرون دسته نسترن .ایرانشاه
ابی الخیر در منظومه دلنشین بهمن نامه ، چگونگی مراسم واگذاری تاج و تخت
از سوی بهمن بن اسفندیاربن گشتاسب ، به دخترش همای را وصف کرده (گویی
مضامین سنگ نگاره های تخت جمشید را تجسم بخشیده با این تفاوت که خشایارشاه
در پست سر داریوش گل در دست گرفته است . بهمن فرمان می دهد همه سران و
موبدان گرد آیند و جهان پهلوان مامور سازمان دهی جشن باشکوه می شود :
هم آنگه بفرمود شاه بلند/ که آن بارگه برکشد او بلند
سران سپه راز لشکر بخواند / همه موبدان را بدانجا نشاند
نشست از بر تخت فرخ همای / با ستاد بهمن به پیشش به پای
یکی دسته گل نهادش به دست / کیانی کمر بر میانش ببست
نخستین کسی زان همه سرافراز / جهان پهلوان برد پیشش نماز
در
منظومه ویس و رامین که داستان آن منشا از مناع عصر اشکانیان دارد ، شاه
موبد از شهر و (شهربانو ) اهل ماه آباد (ایالت ماد ) خواستگاری می کند ، و
پیمان زناشویی می بندند که حاصلش دختری زیباست که نامش را ویس می گذارند .
شاه موبد به نشانه خواستگاری دسته گلی صد برگ (سرخ ) به شهر و می دهد :به تنهایی مر او را پیش خود خواند / بسان ماه نو بر گاه بنشاند
به رنگ روی آن ماه پریزاد گل صد برگ یک دسته بدو داد
سالهایی سپری گردید . ویس زیباترین گلرخان ، ورامین برادر شهریار ، دلباخته یکدیگر شدند .
روزی
ویس به نشانه پیمان و عهد دسته گلی از بنفشه به ورامین هدیه می کند به
رامین داد یک دسته بنفشه / بیادم دار گفتار این همیشه . و در ادامه با
گفتاری نغز ، پیمان شکن را با چنین مضمونی نفرین می کند : چو گل یک روزه
باداجان آن کس / که از ما بشکند پیما از این پس . شاه موبد با تمهیداتی
رامین را از ویس دور می کند . رامین در شهرک گوراب (در نزدیک ملایر کنونی )
به زیبارویی با نام گل دل می بازد . روزی با یاران در گلگشت باغ و راغ ،
واقعه ای پیش می آید که رامین را به یاد پیمان با ویس می اندازد و عهد شکنی
اش تداعی می شود . ز یارانش یکی حور پریزاد / بنفشه داشت یک دسته بدو داد
دل رامین بیاد آورد آن روز / که پیمان بست با ویس دلفروز
زان پس رامین با یاد روی و موی دلدارش ویس : به اندر گل صد برگ جسی / به یاد روی او بر گل گرستی
بنفشه برچدی هر بامدادی / به یاد زلف او برباد دادی .
برابر روایت فردوسی ، در عصر شاپور ساسانی ، فرستادن دسته های گل در مراسم تدارک جشن ها و بزمها ، متداول بوده است : خورش ها فرستاد و چندی نبید / هم از بوی ها نرگس و شنبلید .
و
برای بهرام گور سپر غم ها و دسته گل های شاهانه به ارمغان می رسد : شتروار
ها نار و سیب و بهی / از گل دسته ها کرده شاهنشهی . دربار ساسانی بسیار با
شکوه بود . در عصر خسرو پرویز عظمت آن فزونی یافت . در منابع قدیم از گنج
ها و تجملات خسرو پرویز روایات زیادی نقل شده است . بر طبق روایت فردوسی ،
چون خسرو پرویز عزم شکار می کند در مسیر نخجیرگاه ساز و برگی عظیم و تدارکی
حیرت انگیز مهیا شود ، از آن جمله : سیصد مرد سوار با زین و برگ ، 1160
مرد زوبین به دست ، 1040 شمشیر دار زره پوشیده ، 700 مرد نگهدار باز (به
اصطلاح قوشچی ) با پرندگان شکاری (باشه ، چرخ و شاهین ) 70 شیر و پلنگ
تربیت شده (آموخته ) 700 سگ شکاری با قلاده زرین ، 2000 رامشگر شتر سوار با
افسار زرین ، 800 شتر با بار کرسی و پرده سرای و خیمه و خرگاه ، 200 مرد
با مشک های آب که مسیر را مرتبا آب پاشی کنند و دو صد مرد (غلام / بنده )
با بخور سوز و دو صد مرد با دسته های گل و زعفران جلوتر از این کاروان عظیم
حرکت می کرد . در بخوردان ها عود و عنبر می سوختند و زعفران می افشاندند
تا رایحه بخور و بوی خوش زعفران و دسته گل های نرگس به مشام خسرو برسد .
به روایت نظامی گنجوی در مراسم استقبال شیرین از خسرو ملازمان (کمربندان ) او همه دسته گلی در دست دارند و شیرین خود دسته گلی نرگس به دست گرفته است .بعد از اسلام گل و دسته گل در نزد ایرانیان حرمت و اعتبار خود را حفظ کرد وشاید ارجمند تر شد .مطابق برخی نقل قول ها اعتباری که مردم به گل سرخ میدادند از سخنی منسوب به حضرت محمد مایه داشت ، که فرموده بودند : به شب معراج گل سفیداز عرق من آفریده شد و گل سرخ از عرق جبرئیل و گل زرد از عرق براق . خلفای اموی بهعصر بیشتر از گل توجه داشتند . عرب ها زعفران و گلاب را به عنوان عطر بر تن و جامهخود می زدند .زعفران را از کرمانشاه و همدان و گلاب را از شهر جور = کور : فیروزآباد فارس وارد می کردند . در عصر عباسیان تمدن و فرهنگ ایرانی تاثیری عظیم بردارالخلافه و جوامع اسلامی گذاشت . به گفته یکی از نویسندگان معاصر عرب ایرانیان درتمدن عباسی تاثیر به سزایی داشتند ولی تفوق ادبی آنها جز تفوق سیاسی شان نبود . اینتاثیر در زمان هادی و هارون بیشتر شد و در عصر مامون به اوج کمال خود رسید . بیشتروزرای مامون ایرانی الاصل بودند . مادر مامون دختر استاسیس به نام مراجل ایرانی واهل بادغیس ، و همسر او پوران دخت دختر حسن بن سهل سرخسی ، و هر دو خراسانی بودند . آداب و رسوم دربار ساسانیان در روزگار مامون زنده شد . تقلید جامه ها ، خوراکها ،تجملات و از جمله گل و گل آرایی و تهیه دسته گل به پیروی از سنت های کهن پیشیناعتبار فراوانی پیدا کرد .
تعبیرات و تشبیهات ایرانی رایج در عصر ساسانیان، که دهان به دهان در نزد عامه مصطلح مانده بود وارد ادبیات عرب شد . ادیبان وسخنوران به مجلس بزم دوستان دسته گل و میوه های خوشبوی می بردند . عبدان اصفهانیبرخی از مضامین ایرانی را در سروده های عربی خویش گنجانیده است ، از جمله مضمونی بهاین شرح دارد : یارم گل و لیمویی با پوست دل انگیز ، رخ نمود ، به شادی رویش شرابنوشیدم ، آنگاه همرنگ گل روی خود و لیموی رخ من هدیه ام داد . به روایت عطارنیشابوری وقتی ابوالحسن نوری بغشوری (اهل بغشور خراسان در قرن 3 هجری ) بیمار شد ،جنید بغدادی به عیادت او آمد و گل و میوه آورد . ابن بزاز اردبیلی نقل می کند کهشیخ صفی الدین اردبیلی جد صفویان دسته ای گل سرخ به شیخ زاهد داد .
ایناقدام
عارفان حکایت از ارج نهادن به سنتهای کهن دارد . درخت همیشه سبز مورد
باگلهای زرد زیبا که قامتی چون درخت سرو کوچک دارد در ادوار باستان در نزد
ایرانیانحرمتی چون درخت سرو داشته است . شاخه های این درخت را در مراسم
قربانی برای تیمن بهدست می گرفتند و همچون گل طراوت و جلایی شاعرانه و زیبا
داشت .
شاعران عصر عباسیتعبیرات ایرانی در باب دسته مورد و گل را در
مضامین خویش بازتاب داده اند . مثلاشاعری مضمونی از این قرار دارد : وقتی
دسته مورد به او هدیه کرد ، خرسند شد و چونگل به او پیشکش نمود افسرده به
زاری در آمد چرا که مورد ماندگار و گل گذراست . درمنابع ادبی فارسی از
کوتاهی عمر گل سخن های بسیار گفته شده و مضامینی نغز و دلکشموجود است . در
عصر عباسیان تربیت و آموزش کنیزکان زیبا روی متداول بود . کنیزانآیین بزم و
انس را می دانستند . از باب نمونه کنیز زیبا و فرزانه مامون به نام توددبه
مبانی علوم و هنرهای آن روزگار آشنا بود . به طوری که در مناظره ای به
پرسش هایدانشمندان رشته های مختلف علم و ادب در حضور مامون پاسخ های دقیق و
سنجیده ای دادهکه داستان آن در چهارصد و پنجاهم هزار و یکشب به تفصیل آمده
است .
از جمله طبیبدارالخلافه از تودد پرسید : از بهترین بقول (تره بار
) خبر ده . کنیز جواب داد : بهترین بقول کدو است . طبیب پرسید بهترین
ریاحین (سپرغم ها ) کدام است ؟ . کنیزجواب داد : گل است و بنفشه . دیگر
نمونه کنیزی به نام متیم هشامیه بود که سرآمدفرهیختگان و هنرمندان زن به
حساب می آمد . او در قرن دوم هجری در بصره به دنیا آمدکه به فرهنگ ایرانی
کاملا غلبه داشت . متیم با جمالی زیبا با کسب دانش و هنر بهکمال رسید به
طوری که در شمار شعرا و ادبا و موسیقی دانان بزرگ غرب درآمد . اوعلاقه عمیق
و توجهی دقیق به گل و پرورش آن داشت . گل بنفشه را می پسندید و انواع گلو
لاله و سنبل را در خانه خویش می کاشت و گل همواره در آستین داشت و حرمت و
عزتیپیدا کرده بود . همیشه دسته های گل و لاله تازه به او هدیه می کردند .
عیدفطر
و قربان در کنار نوروز ، مهمترین اعیاد بغدادیان محسوب می شد . اعیاد
مسیحیاننیز مورد توجه و به بزم نشستن برخی خلیفگان بود . مثلا از احمد بن
صدقه که روز عیدسعنانین (جشن روز یکشنبه قبل از عید فصح ترسایان ) نزد
مامون رفته بود نقل کرده اندکه گفته است بر مامون وارد شدم در آن هنگام در
پیشگاه مامون بیست کنیز رومی ایستادهبودند ، همه زنار بسته ، دیبای رومی
پوشید ، صلیب های زرین برگردن آویخته که در دستشاخه و برگ زیتون گرفته
بودند ... کنیزها با انواع رقص پایکوبیدند . در جشن نوروزثروتمندان هدیه
های نفیس و گرانبها به خلیفه پیشکش می کردند ، اما طبقات متوسط مردمسبد
میوه و دسته گل تحفه می بردند.
محمد بن محمود اصفهانی از قول جاحظ به
نکات ظریفچگونگی هدیه دادن به خلیفه را متذکر شده است . از جمله می نویسد :
از ریحان معطر ،آنچه نام نیکو دارد چون گل و نرگس بفرستد و از هدیه یاسمن
که به یاس من و تعبیری ازنومیدی است تعلق دارد تحرز نماید و نفرستد . مجالس
بزم و باده گساری برخی خلیفگانافسانه آمیز بود و هزینه های هنگفتی بر بیت
المال تحمیل می کرد . متوکل که ظلم وجور او بر آل ابوطالب و ایرانیان مشهور
است در برپایی مجالس طرب و عیاشی و بادهگساری ید طولانی داشت . از جمله
تعداد پنجهزار گل نرگس و ده هزار شاخه گل بنفشه تدارک دید . زنان زیبا درآن
زمان دسته گلی در دست داشتند، و غلیه (عطرهای ترکیبی ) و زعفران و سک
(ترکیبی خوشبوی ) و مشک و کافور و عطرهایآن عهد را بر خود می مالیدند .
رسم
مردم ایران به خصوص دیلمیان این بودکهبرای تهنیت به بزرگی شاخه ای گل
(ریحان : سپرغم ) به او تقدیم می داشتند و هنگامدادن شاخه ریحان با گفتن
جمله : عمرک الله برای او آرزوی زندگانی طولانی می کردند . مثلا وقتی که
عضدالدوله دیلمی به ولیعهدی رکن الدوله گزیده شد به مردم قبای مخصوصدیلمیان
خلعت داد و آنان به رسم دیلم با تقدیم شاخه ریحان به او تهنیت گفتند .
متوکل عرب ها و ترکان متعصب و دشمن آل ابوطالب را ارج نهاد و سرداران و
کارگزاران وغلامان خاص خود را از بین آنان برگزید . پس از این ترکان نیرو
گرفتند و قدرتخلیفگان بعدی را محدود کردند تا آنجا که به عزل و نصب آنان می
پرداختند . ابن خلدونبا اشاره به همین اقدام متوکل او را مسبب پیدایی
سلسله سلاطین ترک (چون غزنویان ،غزان ، سلاجقه و مغولان و غیره ) معرفی
کرده است . با این حال برخی از این غلامانترک که به سرداری و امیرالامرایی
خلیفگان رسیدند خود یا پدرانشان در خدمت سلاطینسامانیان بودند و یا با
اقامت های طولانی در قلمرو های با فرهنگ ایرانی به برخیآداب و سنن درباری
ایرانیان آشنا شدند . مثلا در زمان خلیفه متقی در سال 311سرداران ترک در
دارالخلافه جلسه کردند تا از بین سران خود فرمانروا را برگزینند . به نوشته
ابن مسکویه رازی به این منظور بنا به رسم ایرانیان در هنگام گزینش رهبر
،آس (شاخه درخت همیشه سبز مورد ) و ریحان آوردند و سپهسالار و شناخته شد .
ترکان ترکستانی تبار ، خیلی زود مدارج فرمانراویی را با شیوه های مختلف کسبمی کردند مثلا ابوالفضل بیهقی چگونگی ارتقای شغلی غلامی خوبروی ، به نام نوشتکین راشرح داده است او در دربار محمود و مسعود غزنوی ، از شغل ساقی گری یال برکشید ، کارشبه سالاری لشکرها کشید.
هدیه دسته گل در سرتاسر قلمروهای فرهنگ ایرانی
هدیه گل دسته گل در سرتاسر قلمروهای فرهنگ ایرانی همواره استمرارداشته است . در منابع تاریخی و متون ادبی و سروده های شاعران پارسی گوی ، طی مضامینزیبا و دل انگیز فراوانی به مناسبت های مختلف از هدیه دسته گل سخن ها رفته است . تهیه گل در همه فصول میسر نبوده به همین دلیل با تدابیری گل را از نقاط دوردست واردمی کرده اند . مثلا در عصر تیموریان در دوره شاهرخ از نقطه ای کوهستانی در ناحیهبادغیس گل را به هرات می آوردند . اسفزاری می گوید قریب به یک جریب باغچه ساخته وبه آب باران پرورش داده شده و گل ها و درختان برآورده چنانچه در وقت تموز که درممالک هیچ جا گل نیست . از آنجا به مجلس همایون گل آرند ، چون آن موضع ییلاقی است . در غایت سردی هوا، گل و میوه آن در تموز می رسد .
ظاهرا برخی از دراویش باچگونگی پرورش گل در غیر فصل آشنا بوده اند . به طوری که در زمستان به مریدان خودشاخه گل یا دسته ای گل هدیه می کرده اند . مثلا یکی از نویسندگان معاصر واقعه ای ازاواخر عهد قاجاریه را نقل کرده و نوشته است از کرامات درویشی به نام شیخ اسماعیلهدیه دسته گلی تازه و خوشبوی در زمستان به اسماعیل خان وکیل الملک است : وکیل الملکاز آن دسته گل که در آن فصل زمستان در هیج کجا یافت نمی شد به او هدیه شده بود تعجبکرد . اما این اقدام درویشان در عصر صفویه و یقینا پیش تر از آن سابقه داشته است . مثلا شیخ بهایی دانشمند مشهور در یکی از کتابهایش حکایاتی شنیدنی درباره کراماتصوفیان نقل می کند . اینگونه کرامات در منابع مختلف ثبت شده است . مثلا صناالسلطنهدر عهد قاجاریه از زیارت مقبره سید گل سرخ در یزد سخن می گوید که در عهد شاهاسماعیل می زیسته است . صناءالسلطنه از قول مولف جامع مفیدی می گوید خمیر گیری اهلالله دست در خمیر برده شاخ نرگسی درآورده خدمت سید حسین فرستاد سید از مشاهده آنحال ، چون گل برشکفت و دست مبارک در تنور تفته برده دسته گل سرخی برآورده نزدخمیرگیر فرستاد .
کرامات را بگذریم ظاهرا این افسانه ها ریشه در پندارهایمردمان نواحی خشک کرانه های بیابانی دارد که گل در مقایسه با نواحی معتدل و سرسبزاعتبار و حرمتی به مراتب بیشتر و حتی غیرقابل قیاس دارد .
سنت تقدیم و هدیهدسته گل ، به پیروی از سنتهای کهن باستانی در نزد ایرانیان محفوظ مانده ، همانطورکه مراسم نوروز ماندگار است . حتی مزداییان ایرانی که قرن ها پیش به هند رفته اندآداب و رسوم کهن خویش را حفظ کرده اند . در مراسم عروسی ، دسته های گل سرخ یا گلهایعطرآگین به مهمانان می دهند . اصفهانی ها در اجرای مراسم خواستگاری از روش ساسانیانپیروی می کردند . یعنی هرگاه جوانی می خواست با دختری ازدواج کند دسته گلی نزدبستگان دختر می فرستاد . در صورتی که دختر یا بستگان او با چنین ازدواجی موافقبودند . متقابلا دسته گل سرخی برای خانواده پس جوان می فرستادند .
ایرانیان مخصوصا روستاییان همواره از مهمان و حتی اشخاص غریب که وارد آبادی آنها می شد دستهگلی به او هدیه می کردند . مثلا ژوبر فرستاده ناپلئون به دربار فتح علیان شاه تعریفمی کرد که پس از عبور از ناحیه بایزد یکی از سوارکاران کرد دسته گلی به او می دهد وسخنانی بس نغز متضمن تعبیرات ایرانی بیان می کند . این گفتار شورانگیز و در عین حالاندوه بار ، حکایت از نومیدی و ناامنی و استبداد حاکم بر جوامع اقوام ایرانی اینسوی و آن سوی مرزهای سیاسی در عضر قجر دارد . ژوبر می گوید آن سوار اسبش را رها کرددر حالی که با یک دست نیزه گرفته بود ، دسته گلی سرخ به من تعارف کرد و گفت اینگلها را بگیر ، بر تو گذران آنها یک تصویری از زندگی است . زمان فرا می رسد و آنهاپژمرده میشوند . دیری نمی پاید که باد صحرا که باید گلبرگ های آنها را از هم بپاشدخواهد وزید . سرنوشت ما در سرزمین سلیوان همچنین است . خیلی کم پیش می آید که مردیبیش از سی سال در اینجا زندگی کند . ژوبر واقعه شگفت انگیزی از قول مردمی کرد نقلمی کند که رنج های بی حساب جوامع آن روزگار را از حکومتهای ظالم بازتاب می دهد .
ژوبر وصف مراسم عروسی کردها که همچون همه ایرانیان به توزیع شربت و شیرینیو نقل و گل می پرداختند شرحی نوشته است و می گوید و برای من یک قدح از آن شربت بایک دسته گل فرستادند . ژوبر از مهمان نوازی کردها تمجید فراوان کرده است .
جهانگردان غربی از خصلت مهمان نوازی ایرانیان و هدیه دسته گل بسیار سخنگفته اند . مثلا موریس دوکوتربرئه به تقدیم دو دسته گل زیبا توسط دهقانان تبریزی بهعباس میرزا که خود شاهد بوده اشاره کردهاست . کنت گوبینو وارد کازرون شده است مردمبا صمیمیت و گرمی زیاد با او برخورد داشته اند . او می گوید اهالی شهر در سرتاسرروز با ارسال هدایای گوناگون چون گل و میوه مهمان نوازی خود را نشان می دادند . مردمان روستایی به خصوص در کرانه های بیابانی یک شاخه گل را به صورت غیرقابل توصیفیدوست دارند . با این حال به تازه واردین به روستا ارج بیشتری می گذراند و همان گلرا به او هدیه می دهند . مثلا صفاء السلطنه در عصر ناصرالدین شاه بر سر راهش دربیابان بین بجستان و طبس به آبادی کوچکی به نام ده محمد می رسد . اوایل اردیبهشتماه بوده است که برایش دسته گلی سرخ نوبرانه هدیه می آورند .
هنریش بروگشدر عصر قاجاریه ضمن اشاره به سنت هدیه گل در بین ایرانیان انواع گلهای زینتی ایرانرا بر می شمارد و می افزاید ایرانیان کوچک و بزرگ و بدون استثنا از تماشا کردن وبوییدن گل . این زیباترین پدیده طبیعت لذت می برند . و در تابلوهای نقاشی هم گرفتنگل در دست نشانه رضایت و خرسندی است . خانم کلارا کولیوررایس ضمن شرحی درباره نوروزمی نویسد در ایران زمستان با آغاز نوروز تمام می شود و شکوفه ها و میوه ها در همهجا صدای بهاری می زنند و این نشانه های زنده هر چه بیشتر در جشن نوروز تجلی مییابند . نوبر هر میوه چون میوه سبز و نارس بادام یا خیار سبز ریز تعارف و هدیهمیشود . سبزه و دسته های گل نرگس بهترین هدیه ها به حساب می آید . نوروز زمان داد وگرفت است به امید دریافت هدیه عیدی می دهند .
افراد فرودست تر گل و گیاه وشیرینی هدیه می دهند . سنت بسیار کهن هدیه گل از عهد هخامنشیان تا به امروز پایدارمانده و مخصوصا سنگ نگاره های تخت جمشید بر پایی جشن نوروز و تقدیم دسته گل و میوهو دیگر هدایا را به شهریار به نمایش می گذارد . سخن سرایان ایرانی به این نکاتاشاره هایی دارند . مثلا خاقانی شروانی در قرن ششم هجری گفته است : عادت بود کههدیه نوروزی آورند آزادگان به خدمت بانو و شهریار تحفه ها و هدایا را عوض می دادهکه در منابع کهن به اینگونه مراسم پرداخته شده گلها و میوه های هدیه نوروزی را بهندیمان و درباریان هدیه می کرده است . مثلا ازرقی هروی میوه ها و گلهای اهدایی راکه دریافت داشته دستخوش متذکر شده است:
عید شاداب درختی است که تا سال دگراز گل و میوه او بوی همی یابی و فر ...
زین گل و میوه همان به که یکیگیردبار زین گل و میوه چه گویی که چه باشد خوشتر
عید را دستخوش خویش گرفتیمازو میوه و گل به جزین گونه نخواهیم دگر ...
یاری پیروی از سنتهای پسندیدهکهن از خصلت های ذاتی ایرانیان بوده و حفظ همین آیین ها و سنتها مایه دوام ایران وفرهنگ ایرانی شده است .
منبع: مهرمیهن