سوشیانت ها ؛ نجات دهندگان
|
|
خود واژه ی
< سوشیانت > ،
Sooshiyaant
بچم نجات دهنده
میباشد و بر خلاف بخشهای گوناگون اوستا چه این صفت را برای سه نفر و زمانی
مشخص در پس از اشوزرتشت به کار برده اند ، درخود گات ها این نام و صفت ، نام
ویژه ای نبوده و مختص افراد خاصی نمیباشد ، چه به هر فرد یا گروهی از اشوان
(پیروان راستی) گفته شده است و البته برترین سوشیانت را خود اشوزرتشت
میشناساند .
به هرروی ، سوشیانت هر آنکس است که بتواند با پیمودن راه راستی ، جهان را به
سوی هرچه تازه ترشدن پیش برد و پیشرفت جهان و جهانیان را یاری رساند ، زین رو
بر خلاف دیگرباورها و دینها که فردی مشخص را برای نجات مردمان نام برده اند،
در کیش زرتشتی هر کس میتواند این شایستگی را با توجه به نیروهایی که در وجود
خود دارد ، بدست آورد و دیگرانی را نیز راهنما باشد، چه از پایه واساسهای
آفرینش نیز رسیدن بچنین جایگاهی است . بنا براین باور ، اینکه همه ی
افراد بنشینند و دست به کاری نزنند تا آنکه فردی بیاید و آنان را نجات دهد ،
باوری است نادرست و از دیدگاه زرتشتی نابخردانه است و هرکس باید تا بدانجا
بکوشد تا بتواند از سوشیانت ها باشد . |
|
امشاسپندان ، فروزه های اهورایی |
|
در گات ها
به شش نام اشاره شده است و هریک از آنها نیز فروزه ای از اهورامزدا دانسته
شده اند ، چه این فروزه ها در آدمی وجود دارند و انسان با بهره گیری از این
فروزه های اهورایی است که میتواند تا به جایگاه خدایی و یکی شدن با خدا پیش
رود ، شش فروزه ازین قرارند :
1. < وَهیشتامَنَ > ،
Vahishtaa mana
:
بچم برترین خرد واندیشه میباشد و وهومن (خردنیک) را میتوان بازتابی از
وهیشتامن دانست.
2. < اَشَه وَهیشته > ،
Asha vahishta
:
در فارسی <اردیبهشت> شده است و بچم < بهترین اشویی و راستی > میباشد ، بهترین
اشا ؛ اشایی که قانون و هنجار دگرگون ناپذیر گیتی میباشد وهمان خواست اهورایی
است .
3. < خَشَترَ وَئیریَه > ،
Khashatra vaee riya
:
سومین فروزه ی اهورایی و بچم < نیرو ، توان و شهریاری خدایی > میباشد ،
نیرویی سازنده و پیش برنده نه ویرانگر ، این واژه در فارسی به گونه ی <
شهریور > شده است .
4. < سِپَنته آرمَئیتی > ،
Sepanta Aarma eeti
:
این واژه بچم < مهر ، ایمان و آرامش افزاینده و پاک > میباشد چه در نتیجه ی
مهر ، وفاداری دوستی ، فروتنی و همدردی بدست می آید ، این واژه در فارسی <
اسفند > شده است .
5. < هَاور وَتات > ،
Haoor vataat
:
بچم < پیشرفت ، کمال و رسایی > میباشد چه در پی بکار بستن فروزه های پیش از
خود است که بدست می آید و نشانی است از خودشناسی؛ این واژه در فارسی به <
خورداد > شده است .
6. < ا َ مِرتات > ،
Amertaat
:
این آخرین از شش فروزه ی اهورایی بچم < بیمرگی و جاودانگی > میباشد چه بیشتر
دو فروزه ی هورتات و امرتات با یکدیگر در اوستا آمده اند ، که میتوان چنین
دریافت که راه رسیدن به جاودانگی و بیمرگی همانا پیشرفت و رسین به کمال است ،
همچنین امرتات پیامد بکار بستن پنج فروزه ی دیگر میباشد ؛ این واژه در فارسی
< امرداد > شده است و به اشتباه < مرداد > هم گفته میشود ، درحالیکه چم مرداد
میشود < مرگ و نیستی > .
این شش فروزه در یسنای <هفتَن یشت> بگونه ی <امشاسپندان> آمده اند و چم خود
این واژه را < دهشمندان جاوید > دانسته اند و دراثر باورهای پیش اشوزرتشت ،
به اینان جنبه ی نگاهبانی داده های اهورایی داده شده است چونانچه :
< وهومن > : نگاهبان حیوانات در گیتی ونگاهدارنده ی خرد نیک در جهان مینیو
.
< اشا > : پاسدار آتش و همچنین سلامت تن .
< خَشَترا > : نگهدارفلزات و نگاهبان دارایی انسان .
< آرمَئیتی > : پاسدار زمین ، مهر افزای و راهنمای احساسات آدمی .
< هَاور وَتات > : پاسدار آب و راهنمای وجدان در انسان .
< اَمِرتات > : نگهبان گیاهان و پاسدار بهترین زندگی و بیمرگی برای انسان .
همچنین سه فروزه ی < وُهومَنَ ، اشا و خَشَترا > در دستور زبان گات ها خنثی و
بعدها مذکر شده اند و سه فروزه ی < آرمَئیتی ، هَاوروَتات و اَمِرتات > مونث
هستند و نشان دیگری است در بیان برابری زن و مرد در باور ایرانیان ، چه پیش
از اشوزرتشت و چه پس از وی .
بجز این فروزه ها و امشاسپندان ، در اثر نفوذ باورهای پیش از اشوزرتشت ،
آنهایی که پیش از وی از خدایگان بودند ، در مقام ایزدان در کیش زرتشتی
درآمدند ، ایزدانی که پدید آمده ی اهورامزدا هستند ، همچون < میترا ، آناهیتا
، سروش و ... > |
|
تجدد و نوخواهی به همراه دینداری
|
|
در کیش
زرتشتی بر خلاف دیگر دینها ، تجدد و نوآوری به هیچ گونه رو در روی دین و
باورهای دینی قرار نمیگیرد ، چه خود دین و آموزه هایش سفارش به آن نیز میکنند
.
از آنجایی که بنیان کیش زرتشتی چه بروشنی در گات ها آمده است ، تنها به مسایل
کلی و بنیادین پرداخته و مسایل جزیی و روزمره را بخرد انسان واگذار کرده است
، بنابراین نه تنها با نو خواهی و نو آوری و پیشرفت منافاتی ندارد ، چه این
نو کردن جهان و به پیش بردن آن مورد ستایش نیز میباشد .
دراین باور، تنها پیشرفت و نوخواهی ویرانگر و زیان رسان نکوهش شده است .
|
|
!!!
دروغ مصلحتی
|
|
نه ، نه ،
نه ؛ راه در جهان یکی است و آن راه راستی میباشد .
درسراسرگاتها به پیروی انسان از راه راستی سفارش شده است و به هیچ روی ، چه
از برای نگاه داری دارایی و چه حفظ جان یاهرچیزدیگر، اجازه ی گفتارو کردار
واندیشه ای جزراستی داده نشده است واین سفارش ازاینرو میباشد که
بنابرهنجار ازلی و ابدی اشا ، هرچیزی پیامد و بازتاب خود را دارد ، بنابراین
از دروغ و کژی و ناراستی ، بجز بدی و دروغ و اندوه چیز دیگری پیدید نخواهد
آمد همانگونه که پیامد راستی ، شادی و آرامش و راستی خواهد بود از همین رو
انسانها به هیچ روی نباید به دروغ (به هرگونه اش ، مصلحتی یا غیر مصلحتی)
بپردازند ، چه پرداختن به دروغ جزآنکه جهان را از به پیش رفتن بازدارد و
انسان ها را دچار اندوه ، جنگ و گرفتاری کند ، پیامد دیگری ندارد ، چه بسا آن
دروغ پیآمد به ظاهر خوبی داشته باشد و یا حتی جانی را نجات دهد؛ دروغ ، دروغ
است و نتیجه اش جز دروغ نیست . |
|
زناشویی ، چند همسری و جدایی
|
|
در کیش
زرتشتی و در خود گات ها به زناشوی ، آنهم از روی خرد و انتخاب آزادانه ی دو
فرد سفارش شده است وهمچنین خوشبختی دختران و پسران تازه پیوسته بیکدیگرازدید
اشوزرتشت دراین است که هریک بکوشند تا در راستی از هم پیشی بگیرند .
در سنت زرتشتی به هیچ روی چند همسری رایج نبوده و نمیباشد ، همچنین از آنجایی
که پیوند زناشویی (پیوکانی) میان دختر و پسردر درجه ی نخست بسته به گزینش
خودشان آنهم از روی خردشان دارد ، زین رو جدایی کمتر پیش می آید ، مگر در
مواردی ویژه ، همچنین ازدواج موقت در کیش زرتشتی و در میان زرتشتیان
دیروزوامروز و بیگمان فرداها و فرداها ، معنایی نداشته ، ندارد و نخواهد داشت
.
پیوندهمسری در ایران باستان به پنج گونه بوده است چه امروزه متداول نیستند :
1.
< پادشاهی زنی >: در آن دختری که تا کنون ازدواج نکرده بوده است با اجازه ی
پدر و مادر و گزینش آزادانه ی خود ، همسری را برمیگزیده وهمه گونه مزایا را
در برمیگرفته است. 2.
< ایوک زنی >: همانند پادشاهی زنی بوده است ، تنها اگر پدر و مادردختر، پسری
نداشتند برای نگه داری نام خانوادگی خویش ، با دختر خود و همسر وی توافق
میکردند که نخستین فرزند پسرشان را به فرزند خواندگی آنها (پدر و مادر دختر)
در آورند .
3.
< خودسرزنی >: تفاوت اینگونه پیوند با پادشاهی زنی در این بوده است که پدر و
مادر دختر اجازه به چنینی پیوندی نمیدادند و با اینگونه پیوند دختر ارثی از
خانواده نمیبرده ، مگر به خواست خود پدر و مادر دختر به او چیزی میرسیده است
.
4. < ستو زنی >: هنگامی بوده است
که زن و شوهری نمیتوانسته اند دارای فرزند شوند ، ازین رو هزینه ی زناشویی
دختر آماده به ازدواجی را می پرداخته اند و در برابر این کار، اروس و داماد
متعهد میشدند که یک یا چند فرزند خود را به فرزند خواندگی آندو درآورند .
5.
< چاکر زنی >: پیوندی بوده است با دختری که یکبار پیش ازآن ازدواج کرده بوده
و مثلا همسر نخستش درگذشته بوده است . |
|
زرتشتیان و آتش پرستی |
|
بیگمان ،
چنانچه بخش هایی ازین تارنما را خوانده باشید ، خودتان توانای پاسخ به این
نسبت بیروا را دارید .
همان گونه که در بخش یکتا پرستی آورده شده ، باور زرتشتیان بر یک خدا می باشد
، آن هم اهورامزدا نه آتش و آسمان و ستارگان و یا هر چیز دیگر ، ولی این نسبت
از کجا آمده است ؟
بیگمان سوء نیت بسیاری از بیان کنندگان چنین دیدگاهی در مورد زرتشتیان را
نباید نادیده گرفت ، چه بسیاری شان از مسلمانان بوده اند و بسیاری شان از
یونانیان ، به هر روی در باور زرتشتیان ، عناصر چهارگانه ی آب ، باد ، خاک و
آتش و بطور کلی همه ی داده های خداوندی نیک هستند و باید از آنها نگه داری
شود ، همچنین باید کوشید تا هیچ یک از آنها ، بویژه آن چهار عنصر را آلوده
نکرد چه این وسواس ایرانیان در پاک نگه داشتن این عناصر را بسیاری تاریخ
نویسان بیان کرده اند و چه بسا این پاسداری در مورد آتش را گمان بر آتش پرست
بودن زرتشتیان دانسته اند .
از سویی دیگر ، همانگونه که در دیگرادیان جهت و سویی را از برای نیایش قرار
داده اند ، در این کیش نیزآتش برگزیده شده است ، ولی بدان چم نیست که
زرتشتیان با ایستادن در برابرآتش و یا هر نور و روشنایی دیگری ، آنرا می
پرستند ، که از آنجایی که آتش و نور ، نمادی از خداوند است ، در هنگام ستایش
و نماز رو به آن می ایستند ، چراکه نه برای خدا جهت و سوی خاصی در نظر دارند
و نه خانه ای برای خدا ؛ خداوند همه جا هست .
ازدگرسو، زرتشتیان آتش پرست هستند ، ولی نه بچم پرستندگان آتش که بچم <
پرستاران > آتش ، زیرا در دوران بسیار دور که امکانات امروزی وجود نداشته ،
برای آنکه بتوانند پیوسته ازمزایای آتش بهره ببرند ، ناگزیر به نگهداری آن
بوده اند تا رو به خاموشی نرود ، ازین رو به پرستاران آتش شناخته شده اند و
امروزه نیز به پاس و یاد آن روزگاران است که کوشش بر روشن نگه داشتن آتش
دارند ، چه نه تنها روشن نگه داشتن آتش آتشکده ها ، که با ارزش تر ، روشن نگه
داشتن آتش وجود و آتش درونشان .
به هر روی باید ستایش و پرستش را از هم بازشناخت ؛ چه پرستش تنها از آن ِ
اهورامزدا است و ستایش از برای هرآنچه نیک است و از سوی اهورامزدا میباشد .
|
|
زرتشتیان و دوگانه پرستی - دوخدایی |
|
در این باره میتوانید به بخش
< دوگوهر همزاد ولی متضاد > نگاه کنید . |
|
زرتشتیان و ازدواج با محارم |
|
این نسبت و
اتهام به زرتشتیان نیزازسویی برگرفته از نادانی و بد فهمی بیان کنندگان آن
میباشد و ازدگرسو بیان شده از سوی رقیبانی چون یونانیان میباشد .
از جمله دلایلی که برای چنین باوری (ازدواج با نزدیکان خود) آورده شده است ،
برداشت نادرست از واژه ی < خیتوک داس > ،
Khitook daas
می باشد ، این واژه به چم < یاری به خودی > میباشد و به اشتباه < ازدواج با
خودی > معنا کرده اند ، از سوی دگر بیان میشود (به گفته ی هرودوت) که
<اردشیر> ساسانی میخواست با خواهرش ازدواج کند و برای اینکار موبدان و بزرگان
را گردهم آورد و دراین باره پرسش کرد که چنین پیوندی در دین منع شده است یا
خیر ؟ و آنان نیز چنین پاسخ داده اند که " پادشاه ورای قانون است " ، حال اگر
چنین داستانی درست باشد ، نمایانگر آن است که چنین کاری متداول نبوده ، چراکه
اگر چنین میبود، دیگر نیازی به پرسش از موبدان نبود ، همچنین اگر چنین کاری
در باورهای دینی منع نشده بود و یا سفارش نیز شده بود ، نیازی بدان نبوده که
موبدان پاسخی آنچنین بدهند .
چنین داستانی از سوی هرودوت درباره ی < کامبوجیه > نیز بیان شده است که
میتوان چنین بیان کرد که وی پس از چیره شدن بر مصریان ، از برای آنکه اعتماد
مصریان را جلب کند ، اقدام به ازدواج با خواهرش میکند ، چراکه چنین کاری
(ازدواج با خودی) در میان مصریان متداول بوده است .
همچنین آنگونه که در بخش
<زناشویی ، ...> آمده است ، گونه ای پیوند
زناشویی با نام <ایوک زنی> در ایران باستان بوده است که ناآشنایان به چنین
رسمی ، گمان کرده اند که آن فرزند ، نتیجه ی هم خوابگی پدر با دختر خود بوده
است .
به هر روی اگرهم چنین کاری از سوی چند پادشاه انجام شده باشد ، نمی توان دلیل
بر مرسوم بودن آن میان زرتشتیان دانست ، چراکه اگر چنین بود ، می بایستی
موارد بیشتری وجود میداشت ، بخصوص در میان پیشوایان این کیش(موبدان) ولی
مواردی آورده نشده است ، همچنین در صورت متداول بودن این کار ، میبایستی تا
به امروز نیز ادامه میافت . |
|
سخنانی برگرفته از گاتها ؛
بدون شرح |
|
- دوری از
آموزگاران ناراست و نپذیرفتن فرمانروایان نادان و پیرو دروغ .
- آزادی انسان ها در هر گزینشی ، از جمله دین ، فرمانروا ، همسر و ... .
- آزادی همگان (پیروان راستی و دروغ) در بیان باورهای خویش .
- برابری زن و مرد و همه ی انسان ها با یکدیگر بدون هیچ برتری .
- تنها برتری انسان ها بریکدیگر : پیروی بیشتر آنها از اشا و راستی .
- نیاز کردن پندار ، گفتار ، کردار ، تن و جان ، برای رسیدن به راستی .
- پشتیبانی اهورا مزدا بر پایه ی هنجار اشا ، از پیروان راه راستی .
- شناخت اهورا مزدا به یاری اندیشه و خرد .
- هماهنگ کردن خود با قانون و هنجار دگرگونی ناپذیر اشا .
- عبادت بجز خدمت خلق نیست .
- دوری از قربانی کردن جانداران و حیوانات .
- خوشبختی انسان ها در گرو خرد ِ فرد فرد انسانها . (خرد و آگاهی جمعی)
- خوشبختی از آن ِ کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد .
- هیچ انسانی بد آفریده نمیشود ، بدی نتیجه اندیشه ی نارسای خود انسان هاست .
- دوری همیشگی از دروغ ، جنگ و خونریزی .
- نخستین گام برای مبارزه با دروغ ، رها کردن دروغ .
- مبارزه ی همیشگی و پیگیر با کژی و دروغ .
- تلاش بی پایان برای هرچه تازه تر کردن جهان و به پیش بردن آن .
- پاسداری از زیستگاه و طبیعت و پاکیزه نگاه داشتن آن . (حفظ محیط زیست )
- کار و کوشش پیگیر و همیشگی ، مهمترین راه پیشرفت و آبادانی جهان ، بر پایه
ی همین باور در روزشمار ایران باستان ، چیزی به نام روز تعطیل نداشته ایم .
- بهترین خوشبختی و نیروی اهورایی از آن کسی است که آیین راستی را گسترش دهد
و مردم را از پیام راستی آگاه سازد .
|
با سپاس و برگرفته از http://ashaa.net