زبانهای فارسی و انگلیسی هر دو به دسته زبانهای آریایی وابسته هستند. از این رو واژههای مشابه بسیار میان دو زبان دیده میشود. اما افزون بر این واژههای پایه، مانند مادر، برادر و پدر، واژههای بسیاری هم در دورههای بعدی تاریخ از زبان مردم ایران وارد زبان انگلیسی شده است. برخی از این واژهها از زبانهای اوستایی و پهلوی و فارسی باستان و برخی واژهها از زبانهای سومری و ایلامی و غیره و برخی دیگر از زبانها و گویشهای دیگر سرزمین ایران مانند آذری، کردی و بلوچی به زبان انگلیسی راه یافتهاند.
در این چند نوشتار، نموداری از تاثیرات زبانهای ایرانی بر دیگر زبانهای اروپایی چون زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، و آلمانی که در انگلیسی تاثیر بسیار گذاشتهاند، ارائه شده است.
گلها، گیاهان و فرآوردههای کشاورزی:
در روزگاری که سراسر اروپا یخبندان بود، فلات ایران سرزمینی خرم به شمار میرفت و کویر لوت امروز به گونه دریایی با حاشیههای پر از درخت از زیباترین مناطق کره زمین به شمار میآمد. پس از تغییرات جوی و زمین شناسی، کمکم مراکز ایران کنونی رو به خشک شدن نهاد و وارون آن، اروپا به سرسبزی و خرمی گرایید . شاید از این رو باشد که اقوام ساکن فلات ایران و پیرامون آن در آغاز تمدن از پیروان کشاورزی بودهاند. در این باره برخی از نویسندگان انگلیسی مانند هنری فیلد به روشنی میگوید که ایران از دید کشاورزی بر اروپا پیشی داشته و در زمینهی پرورش گیاهان دارویی و گلهای زینتی و زیبا کمکهای برجستهای به تمدن جهانی کرده است. از این روست که نام واژههای ایرانی رابه فراوانی در وصف گلها و گیاهان در زبان انگلیسی مییابیم؛ نمونهها:
۱- Jasmin – یاسمن: این واژه به گونه Jessamine هم به کار رفته است. افزون بر زبان انگلیسی، در زبان فرانسه بهگونهی Jasmine (ژاسمن)، در آلمانی یاسمین، در ارمنی یاسمیک، در ایتالیایی Glesomin، در لاتین Gelsiminum و در بسیاری زبانهای دیگر با تغییرات اندک تلفظ میشود. در زبان ترکی و شاخههای آن به گونهی Jasmine به کار میرود. واژهی یاسمن نام زیبایی برای زنان و دختران به شمار میآید.
۲- Narcossis – نرگس: این واژه در عربی بهگونهی نرجس، در لاتین و روسی Narcissus تلفظ میشود. در آلمانی Narcisism ، در ارمنی نارگیس و در ترکی نرجس و نرگس به کار میرود. واژه Narscisism در زبان انگلیسی یا خودستایی که کنایه از زیبایی است، هم از این واژه ساخته شده است. در زبان فارسی چشم مست را نرگس مست هم نامیدهاند.
۳- Pistachio – پسته: این واژه افزون بر زبان انگلیسی در بیشتر زبانهای اروپایی با اندکی دگرگونی به گونهی پسته، پستاچیو به کار میرود و در زبان ترکی نیز چنین است.
۴- Rose – رز: اصل این واژه «ورذ» پهلوی است که دگرگونی یافته و به «ورد» عربی از یک سو و «رز» Rose لاتین و اروپایی از سویی دیگر تبدیل شده است. در انگلیسی، فرانسه و آلمانی Rose در فنلاندی Russuo و در بیشتر زبانهای اروپایی با اندکی تفاوت دیده میشود.
۵- Susan- سوسن: نام زن و دختر است. سوزان همان واژهی فارسی سوسن(نام گل) است که به زبانهای خارجی راه یافته است.
۶- Sugar – شکر: از واژههای کمیابی است که خود اروپاییان نیز تصریح به ایرانی بودن آن دارند. در انگلیسی شوگر، در فنلاندی Sokeri، در ترکی شکر Seker، درآلمانی Zucker، در فرانسه Sucre، در عربی سکر، در روسی ساخار و در مجاری Cukor سوکورز دیده میشود.
۷- Pepper این واژه از فلقل ایرانی گرفته شده است. این واژه به گونهی Piper درلاتین است. بر این باورند که، اصل واژه «آرامی» است که باز هم زبان بخش بزرگی از ایران بوده و در روزگار هخامنشی یکی از زبانهای رسمی ایران به شمار میآمده است.
۸- Spinach – اسفناج: این واژه ایرانی در زبانهای دیگر به گونههای گوناگونی یافت میشود، برای نمونه در فنلاند Pinatia پیناتیا، در انگلیسی و فرانسه Spinach و در زبانهای دیگر اروپایی کم و بیش با دگرگونیهایی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب «سپاناج» فارسی است و در فرهنگهای کهن عربی چون «البلغد» ابویعقوب کردی نیشابوری، و«السامی فی السامی» میدانی نیشابوری، به همین گونه آمده است.
۹- Candy : قند واژهی است پارسی، همان گونه که شکر واژهای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکر درایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانی و فارسی است، واژهی قند به همین نام به وجود آمد. کم وبیش ریشههای مشابهی مانند «کندو» را در زبان فارسی مییابیم. یکی از واژههای انگلیسی که ریشه مشابهی با قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی). زیرا شیرینی و لذت دراین واژه با واژهی قند سنجیده شده است.
به گفتهی محمود بختیاری، کاندیدای وکالت در روزگار باستان لباس سفید رنگ شکری میپوشیده و خود را نامزد انتخابات میکرده و بدین رو واژه Candidate (کاندیدا، نامزد) ساخته شد.
۱۰- Caulifower- kale : به چم (:به معنی) کلم است. با توجه به شباهت این ریشهها امکان دارد این واژهها هم ریشه ایرانی داشته باشند.
۱۱- Nuphar – نیلوفر زرد، Nenaphar – نیلوفر زرد؛ نام گل زیبای نیلوفر است که در زبان های دیگر اروپا چون، فرانسه- یونانی و ترکی دیده میشود.
۱۲- Orange : نارنج و ترنج در پارسی کهن به نارنج و پرتقال گفته میشده؛ درفرانسه Orange ، درژاپنی Orenzi ودرزبانهای ترکی، کردی، آسوری وبسیاری اززبانهای دیگر دنیا ریشه دوانیده است.
۱۳- Rubart- ریواس: اصل این واژه رواند و ریماس(ریواس) است. واژههای مشابه در زبانهای دیگر از جمله ایتالیایی، فرانسه، انگلیسی و ترکی دیده میشود.
۱۴- Ginger – زنجبیل: درزبان انگلیسی؛ Zenzero ایتالیایی
۱۵- Lemon – لیمو: ریشه لیمو دربیشتر زبانهای دنیا چون ترکی؛ اسپانیولی، ایتالیایی، زبانهای اسکاندیناوی وروسی بهکارمیرود. نیزواژه Limo nade که ازلیمو گرفته شده است. Lemon drop ، آب نبات ترش، Lemon joic آب لیمو وغیره.
۱۶- واژهی بوته که ریشهی پارسی و اصیل است. درزبانهای اروپایی به گونهی Botamic (علم گیاهشناسی) ریشه دوانده است. وبه نظر میآید که واژهی Pon فنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد. در زبان ترکی نیز واژه بوته را داریم. واژهی Botanic تقریبا بینالمللی است و در همهی زبانهای اروپایی چون سوئدی، نروژی، فرانسوی، آلمانی و روسی بهکار میرود.
۱۷- Silk- ابریشم: این واژه انگلیسی و Soie«سویه» فرانسه، «سیرا»ی عربی، «سیراج» حبشی، از واژهی فارسی سره گرفته شدهاند. به خوبی میدانیم که ایران یکی از مراکز مهم پرورش کرم ابریشم بوده است. و اگرچه چین هم مرکز عمده تولید ابریشم بهشمارمیآمده، اما این واژه ازراه ایران به اروپا رخنه کرده است.
۱۸- Saffron – زعفران: نیز واژه بین المللی شده ودرهمهی اروپا کاربرد دارد.
۱۹-Garden- باغ: این ریشه ایرانی است. زیرا درروستاهای ایران واژهی «کرت» که درحقیقت باغچههای ویژهی مو و دیگر درختان میباشد، بهکارمیرود. درگویش کرمانی، «گارت» به جویهای که درآنها، درخت خرما کاشته میشود و صورت باغ کوچکی را مییابد، گفته میشود. ازهمین ریشه Garten آلمانی Jarten ژاردن فرانسه را باید به یاد داشت.
۲۰- مقایسه واژههای Tree انگلیسی، «درو» روسی و «دار و درخت» فارسی نشان میدهد این ریشهها نیز همانندی دارند، اما به نظر میرسد که این واژه پایه باشد.
نام جانوران و حشرات:
توجه به نامهای حیوانات و حشرات نشان میدهد که در این زمینه هم، انگلیسی از زبانهای ایران و به ویژه پارسی متاثر بوده است.
Elephant ـ فیل: دگرگون شدهی «الفیل» عربی است که ریشهی آن پیل پارسی است. در تورانی هم ریشههای فیل و پیل هر دو دیده میشود.
Sponge ـ اسفنج: جانوری دریایی است، همچنین این نام به اسفنج مصنوعی هم گفته میشود که بهرههای صنعتی و پزشکی دارد. ریشهی اسفنج در زبانهای اروپایی به گونهی Sponge انگلیسی، Espange فرانسه و در زبان ژاپنی گونهی Suponji بهکار میرود.
Carcass ـ لاشه و مردار: جابهجا شدهی کرکس است که پرندهای مردارخوار میباشد.
Bee’s ـ زنبور: در برهان قاطع ، Booz به زنبور سیاهی که روی گل مینشیند گفته میشود. اما آیا ریشهی آغازین آن، مشترک است یا اینکه از زبان فارسی به انگلیسی راه یافته جای پژوهش دارد.
Cow ـ گاو: اگرچه در مقایسهی واژههای Cow انگلیسی، گاو فارسی و «گئوش» Ceush اوستایی، به نظر میرسد این واژه از واژههای نخستین و پایهای زبانهای هند و ایرانی باشد. از آنجا که در زبان لاتین ریشهای شبیه Cow وجود ندارد و در زبان سومری گاو را gu و gud میگویند، احتمال زیادی وجود دارد که ریشهی این واژه سومری یا سومری اوستایی باشد.
Colt ـ کرهاسب: واژهی Colt با کره خیلی شبیه به نظر میرسد. افزون بر این نام «کوله» که نوعی اسب بوده است در پارسی، ترکی و مغولی دیده میشود که با واژهی کره بیشباهت نیست.
برخی دیگر از واژههای انگلیسی که شباهت آشکار به فارسی دارند، عبارتند از:
Duck: با اردک فارسی، ترکی، کردی و لری
Goose: با غاز فارسی، اوز عربی، عاز ترکی و کردی
Dog: با سگ
Mouse: با موش فارسی (موگ ارمنی)
Camel: شتر و Camelot ـ شتر کوچک از «جمل» عربی گرفته شدهاست.
Giraffe: همان ریشه زرافهی فارسی است.
Canary: قناری
Jackal: شغال
Bavri: سگ آبی که اوستایی است و ریشهی مشترک با Beaver انگلیسی دارد.
برگرفته از سایت یتااهو