ایرانیان به چهار آخشیج(عنصر) آب، باد، خاک و آتش توجه بسیار داشتند و آنها را میستودند. در این میان آتش بیش از سه دیگر این آخشیجها در میان ایرانیان جای داشت، از اینرو دیگر ملتها گمان بردهاند که خدای اینان آتش است. فردوسی در شاهنامه دربارهٔ باورندی ایرانیان باستان به آتش چنین میگوید:
نیا را همی بود آیین و کیش | پرستیدن ایزدی بود بیش | |
نگویی که آتش پرستان بُدند | پرستندهٔ پاک یزدان بُدند | |
بدان گَه بُدی آتش خوبرنگ | چو مر تازیان راست محراب سنگ |
دقیقی درباره توجه به آتش میگوید:
برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زرتشت | بنشین و برافکن شکم قاقم برپُشت | |
بس کس که ز زرتشت بگردیده دگربار | ناچار کند روی سوی قبلهٔ زرتشت | |
من سرد نیایم که مرا زآتش هجران | آتشکده گشتهاست دل و دیده چو چرخُشت | |
گردست نهم بر دل از سوختن دل | انگِشت شود بیشک در دست من انگُشت |
در اساطیر باستان پرومتئوس آتش را از خدایان ربود و به انسانها داد و به همین دلیل عقوبت سنگینی را به جان خرید. آتش نزد ملتهای متمدن جهان باستان دارای ارج و احترام بسیار بودهاست. در نزد هندوان پروردگار آتش آگنی نام داشت، یونانیان خدایگان آتش را «هستیا» (Hestia) الههی خانه و کاشانه میدانستند و رومیان، از آتش مقدس «وستا» (Vesta) به کمک باکرههای وستایی در آرامگاهش در فوروم نگهبانی میکردند و چینیان، خدای آتش را «تسئووانگ» (Tsao Wang) میخواندند. ایزد آذر نیز در میان ایرانیان ستوده بود.
یهودیان به آتش توجهی ویژه دارند، زیرا که در باور ایشان ده فرمان با آتش فروفرستاده شد و یهوه خدای ایشان در کوه طور به مانند آتش به چشم موسی دیده شد. در تعبیر ایشان زبانه آتش زبان یهوه است. در بسیاری از ادیان و فرهنگهایی که در آنها قربانی کردن از جمله آیینهای اصلی بوده٬ آتش نماد پاکی٬ پالایندگی یا ربوبیت است. البته در آیین مسیحیت آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمانها قرار داشتهاست. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شده است و شیطان و جن از آتش بدون دود آفریده شده است.
آتش یکی از عناصر چهارگانهی مقدس در ایران باستان و در آیین مزدیسنی محسوب میشود که با آیین و مراسم خاصی در آتشکدهها از آن نگهداری میشده است. بنا بر روایاتی(شاهنامه و سایر منابع) هوشنگ از پادشاهان پیشدادی روزی در کوهستان ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی به سمت او پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش برافروخته شد. هوشنگ به همراهانش گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید از آن پرستاری کرد. در فرهنگ ایران باستان آتش مردمان پاک را نمیسوزاند و داوری با آتش (ور) برای سنجش راست از دروغ از همین باور سرچشمه می گیرد. چنانکه در داستان سیاوش برای آزمون پاکی٬ او میبایست از آتش میگذشت. هرودوت مینویسد که: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد مینگرند و هرگز آن را آلوده نمیکنند. حضور آتشدان در سنگنگارههای آرامگاه داریوش و در نگارههای تخت جمشید و بر روی سکهها نشاندهندهی نقش این عنصر در ایران باستان است