راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

جایگاه انسان در اندیشه و فلسفه زرتشت

جایگاه انسان در اندیشه و فلسفه زرتشت

سخنرانی آقای دکتر آبتین ساسانفر
در کانون فرهنگی ایرانیان مقیم ژنو- سوییس ( شنبه، 11 اسفند 1386/ اول مارس 2008)


اندیشه های اخلاقی و فلسفی زرتشت تنها در گاتاها که سروده های اوست بجای مانده و دارای هفده  هات یا فصل است. آموزش های زرتشت برای بهبود و پیشرفت زندگی فردی و اجتماعی است که خوشبختی و صلح و سازندگی را در سطوح گوناگون خانواده، شهر، کشور و جامعه جهانی تأمین می کند.

جایگاه انسان در اندیشه و فلسفه زرتشت

اندیشه های اخلاقی و فلسفی زرتشت تنها در گاتاها که سروده های اوست بجای مانده و دارای هفده  هات یا فصل است. آموزش های زرتشت برای بهبود و پیشرفت زندگی فردی و اجتماعی است که خوشبختی و صلح و سازندگی را در سطوح گوناگون خانواده، شهر، کشور و جامعه جهانی تأمین می کند.
اندیشه های زرتشت بر پایه خِرد و سنجش عقلانی قرار دارد و هر دستوری یک دلیل منطقی دارد.
فلسفه ایست خردگرا، دور از تعلیمات و مباحث مبهم یا خرافات و موهومات. عشق و احساس نیز یکی از پایه های آموزشهای اوست. دوست داشتن انسان ها و طبیعت، پیروی از انصاف و دادگری، ارزش دادن به پارسائی و پرهیزگاری را تکرار و تأکید می کند.
گاتاهای زرتشت را گروهی کتاب آسمانی و کلام و پیام خدا می دانند. ولی چون سراسر آن اندیشه های فلسفی بر پایۀ خردگرائی است، گروهی آنرا یک مکتب فلسفی تصور می کنند و زرتشت را بجای پیامبر، حکیم و دانشمندی می دانند که برای اصلاح جامعه آموزش می دهد و بسوی یکتا پرستی و پیروی از اصول اخلاقی رهبری می کند. بهر روی آموزش های زرتشت برای دینداران، پیام الهی و برای متفکرین یک دستگاه و مکتب فلسفی است که پذیرش آن برای همگان امکان دارد.
فرق میان دین و فلسفه آنست که اصول دینی، کلام خدا قلمداد شده و غیر قابل گفتگوست. انکار و تردید در جز، یا در کل آن بزرگترین گناه مستوجب بالاترین مجازات هاست. در حالیکه فلسفه گفتگوئی است آزاد و نپذیرفتن اصول یک مکتب فلسفی مجازات ندارد.
دینداران پاره ای از مذاهب بخود حق می دهند با کافران یعنی آنانکه دینشان را نپذیرند بجنگند و آنها را نابود کنند در حالیکه خود آنها دینشان را از راه بررسی و انتخاب آزاد نپذیرفته اند، به آنها با زور تحمیل و یا از راه وراثت به فرزندان و نسل های بعدی منتقل شده. از فرزند هیچیک از دینداران پس از رسیدن به سن رشد و تمییز پرسیده نمی شود آیا دین پدری را قبول دارند یا نه؟ میلیون ها پیروان ادیان گوناگون که خشونت و قتل و غارت را تعلیم می دهند، چشم بسته و با تعصب به را پدر می روند. اینگونه پذیرش دین تحمیلی یا موروثی که خونریزی، جنگ و غارت را تعلیم می دهد، برای تربیت مردم و صلح و سازندگی در جهان سودی ندارد، بجای خوشبختی ایجاد فقر مادی و روحی می کند.
آموزش های زرتشت اصولی کلی هستند که می توان آنها را پس از بررسی پذیرفت و بکار بست یا آنها را نپذیرفت و فراموش کرد. نپذیرفتن آئین زرتشت هیچگونه مجازاتی ندارد. حتی در زمانیکه پیروان این آئین دارای بزرگترین قدرت سیاسی در جهان بودند، هرگز آئین و اندیشه خویش را به سایرین تحمیل نمی کردند. دگراندیشان و هواداران آئین های دیگر در ایران زرتشتی در پناه نظام سیاسی حاکم که دارای بزرگترین نیروی لشگری و رزمی بودند با آزادی کامل از باورها و اندیشه های خود پیروی می کردند. اینگونه آزاد اندیشی و احترام به حقوق و افکار دیگران سرچشمه خوشبختی، نیرومندی، سازندگی و پیشرفت های اجتماعی بود. درست است که نپذیرفتن آئین زرتشت  هیچگونه مجازات ندارد، ولی انسان هر اندازه داناتر و به مراحل خردمندی نزدیکتر باشد و خوشبختی جهانیان را آرزو کند، تشخیص می دهد که پیروی از اصول آن به سود خود و جامعۀ انسانی است.
باور به یکتائی اهورامزدا، خدای یکتا، و پیروی از اندیشه، گفتار و کردار نیک پسندیده تر از اعتقاد به پدیده های طبیعی و خدایانِ پنداری یا پیروی از اندیشه و گفتار و کردار پلید است. اهورامزدا خدای بزرگ و دانا، آفرینندۀ هستی است و چیزی جز شادی و خوشبختی نمی آفریند. او بزرگترین نیروئی است که کائنات را بگردش در آورده است. تعریف خدا در گاتاها چنین است : «ای اشا، ای راستی چه زمانی در پرتو هماهنگی با تو میتوانم بسوی اهورامزدا آن بزرگترین و نیرومندترین، راه جویم و با این پیام گمراهان را با زبان و گفتگو به بالاترین مرز درست اندیشی رهبری کنم.» (از هات 28 بند 5) «اهورامزدا دارای ورزیده ترین نیروی فرمانروائی و قدرت معنوی است» ( از هات 28 بند 9).
آئین زرتشت بر پایه خردگرائی استوار شده است. انسان و همه کائنات با اندیشه و خرد اهورامزدا آفریده شده اند. اهورامزدا نماد خرد محض و مجرد است و انسان تنها موجودی است که از این امتیاز و نیروی خردمندی برخوردار است. در هات 28 که نخستین فصل گاتاهاست از خرد ستایش شده است. زرتشت در این هات از اهورامزدا درخواست یاری و پشتیبانی می کند که همه کارها و کردارش هماهنگ با راستی و خردمندی باشد. در سراسر گاتاها هیجده بار واژۀ خرد (خِرَتو،(xratu بکار رفته و ستایش شده و آموزش زرتشت آنست که هرگاه در گزینش راه و روش مردد و دو دِل شدید با خرد خویش مشورت و از آن پیروی کنید تا گمراه نشوید.
این انسان خردمند تنها تابع مقررات و منطقی نیست بلکه آفرینش او همراه با عشق و احساس نیز هست. یکی از صفات اهورامزدا سِپَنتا آرمَئیتی sepanta armaiti است که نمی توان آنرا با یک واژه تعریف کرد چون دارای یک بار سنگین عاطفی و احساسی است که به آن  اشاره خواهد شد. اهورامزدا آفریننده نیکی ها و شادی هاست. پلیدی و ویرانگری را انسان با گرایش خویش به اهریمن میآفریند.
 چنانکه در گاتاها آمده، در نهاد آدمی دو گوهر غیرمادی که همزاد و در برابر یکدیگرند وجود دارند، آنها در اندیشه و گفتار و کردار یکی پاک و مقدس بنام سپنتا مَئینو spanta mainyou و دیگری شر و پلید بنام اَنگرَمَئینیو angra mainyou یا اهریمن است. آن دو گوهر با یکدیگر دشمن و رقیبند و هر یک می کوشد از دیگری پیشی جوید و آدمی را بسوی خود بکشد، ولی انسان که دارای آزادی و اختیار است، با پیروی از آموزش های زرتشت باید در اندیشه و گفتار و کردار به سپنتا مئینیو، گوهر پاک و مقدس گرایش جوید و از لغزیدن در دامن اهریمن که سرچشمه پلیدی و ویرانگری است دوری گزیند. انسان برای گزینش راه و روش خویش دارای بزرگترین مسئولیت اخلاقی است. اوست که با گرایش به اهریمن، نماد فساد و پلیدی، میتواند خشم و بیداد و ویرانگری بیآفریند. انسان می تواند آفریننده خوبی ها و خوشبختی باشد یا سرچشمه بدی ها و بدبختی ها.
انسان یک آلت بی اراده و بدون مسئولیت نیست و خود در کار و آفرینشِ خوبی و بدی دخالت دارد. نسبت دادن هر حرکت انسان به خداوند نادرست است. اهورامزدا در گاتاها بعنوان نیرومندترین قدرتی است که کائنات را به گردش آورده، ولی از هرگونه شیوه و روشی که نظیر انسان ها باشد یا تعریف و نسبت خرافی دور است، کسی را عذاب نمیدهد، شکنجه نمی کند و نمی ترساند. از پیش کسی را خوشبخت و بدبخت نمی آفریند، دوست و پشتیبان آدمی است، اگر انسان به او نزدیک شود، به راه و روش نیک اندیشی و خردمندی گرایش جوید پاداش او خوشبختی و رستگاری است.
با حضور آن دو گوهر غیر مادی و متضاد، جنگی دائم در نهاد آدمی جریان دارد، چون ناگزیر است در هر لحظه تصمیم بگیرد و راه و روشی در اندیشه و گفتار و کردار خویش گزینش کند و بسوی یکی از آن دو گوهر که هر یک میکوشد انسان را بسوی خود ببرد گرایش جوید. اگر انسان در انتخاب یکی از دو راه مردد شود ترازوی سنجش و گزینش خرد ذاتی است که با او مشورت کند تا گمراه نشود.
زرتشت معیارهائی برای روش انسان در زندگی آموزش داده که صفات و فروزه های اهورامزدا، و جزء ذات او هستند. با پیروی از آن صفات که پایه های استوار و ابدی آئین زرتشت است باید بر ضد اهریمن، دیو دروغ و پلیدی جنگید. زرتشت نوید می دهد، در این جنگ دائم سرانجام پیروزی از آنِ هواداران راستی و شکست و نابودی بهرۀ هواداران دروغیست، سرانجام مردان پارسا و پیروان آئین راستی هستند که جهان را می سازند و در رهائی انسان از بند خشم و بیداد پیروز می شوند. در اندیشه زرتشت انسان از دو عامل مادی و غیرمادی، یا تن و روان تشکیل می شود و به دو جهان مادی و مینوی تعلق دارد (هات 30، بند3). انسان از لحاظ جسمی موجودی است مانند سایر پدیده های طبیعی، حرکات و اعمالش تابع قوانین علّت و معلولی، جبری و ضروریست.
اگر از بندی پرتاب شود، با شتاب معینی سرازیر می شود و مانند سنگی که از کوه جدا شود نمی تواند مسیر خود را تغییر دهد. اگر در برابر آتش قرار گیرد، می سوزد. انسان از لحاظ مادی و جسم خویش متعلق به جهان طبیعت است که قوانین آن همیشه وجود داشته و خواهند داشت. آنها را انسان با پیشرفت های علمی می تواند کشف کند و هر قدر دانش او بیشتر شود تسلّطش بر طبیعت و روابط پدیده های طبیعی تفاوت دارد. روابط انسان ها با یکدیگر، سرنوشت و آینده آنها تابع هیچ قانون از پیش ساخته نیست. هیچ قانون جبری و ضروری و دائمی که تا ابد و جود داشته باشد بر نهادهای اجتماعی حاکم نیست. انسان است که باید بدست خود بر حسب نیازمندی های روزانه و جاری قوانین مربوط به زندگی را وضع کند و تغییر دهد. انسان موجودی است خردمند و احساسی که می تواند روابط خود را با سایر انسانها و جامعه بدست خود تنظیم و هماهنگ کند. در آئین زرتشت شریعت وجود ندارد، برای امور جزئی و جاری زندگی و روابط روزانه انها هیچگونه حلال و حرام که تا ابد الزام آور باشد پیش بینی نشده است. امر قانون گزاری به عهده خود مردم است. در هر زمان و در هر محیط باید بنا به نیازمندی های مردم قوانین و مقرراتی از سوی آنها وضع شود و بتدریج، بر حسب احتیاجات، قوانین کهنه جای خود را به قوانین جدید بدهد. اصولاً دین نباید درمسائلی از قبیل خوراک خوردن، لباس پوشیدن، نظافت کردن یا خرید و فروش و امثال آن مقررات بیاورد. دین باید در خردمندی و پارسائی مردم بکوشد تا خود آنها بتوانند روابط و زندگی روزانه خود و جزئیات آنرا که بی شمار است تنظیم کنند. در هر زمان و در هر محیط با توجه به امکانات و نیازمندیها باید قوانین اجتماعی مناسب با آن زمان و مکان وضع شود و هرگاه لازم شد در آنها تغییر و دگرگونی بوجود آید. اگر زرتشت در زمان خود یعنی در حدود هزار سال پیش قوانین و شرایعی درباره حلال و حرام و چگونگی خوردن و پوشیدن و خرید و فروش و سایر مسائل جزئی زندگی وضع کرده بود مسلماً کهنه شده و از درجه اعتبار ساقط بود، ولی او آموزش می دهد که در خوردن و پوشیدن باید پاکی را رعایت کرد. از آنچه زشت و نارواست، در اندیشه و گفتار و کردار دوری جست و در خرید و فروش و روابط اقتصادی باید از روی راستی و درستی عمل کرد.زرتشت شش قاعده و اصل کلی را آموزش می دهد که در همه زمان ها و مکان ها از آغاز آفرینش تا پایان آن معتبر هستند. آنها اصول غیرقابل گفتگو غیرقابل انکارند:

اشا یا راستی : قانون ازلی طبیعت که بر کائنات فرمان میراند، سرپیچی از آن ممکن نیست، آنست که راست و درست است. هنجار هستی و قوانین کلی که دائمی و غیرقابل انکارند، با موازین علمی و عقلی سازگار هستند. باید آنها را شناخت و از آنها پیروی کرد. این راستی فقط به معنای راستی و درستی نیست بلکه حقیقت و اساس آفرینش است. بر روابط پدیده ها، از کمترین ذرات تا بزرگترین کهکشان ها یک نظام دائمی و خلل نا پذیر حکمفرماست. هر حادثه و حرکتی در جهان هستی تابع قانونی غیرقابل تغییر است. این قانون کلی و ابدی که در سراسر کائنات جاری است قانون اشا است که از فروزه های اهورامزداست. انسان باید این حقیقت عالم هستی را بشناسد و خود را با آن هماهنگ کند. اشا را به معنی راستی ترجمه و تعبیر می کنند زیرا قانون و ضابطه ایست که همیشه نتیجه اش راست و درست و یکسان است. آنرا به مفهوم دادگری نیز تعبیر می کنند زیرا هرگز در آن استثناء و دگرگونی دیده نمی شود، هر حرکت یا رابطه ای میان پدیده ها دارای نتیجه ای یکسان و مشابه است، همچنانکه در داوری و قضاوت باید برای هر کار و کنشی پاداش یا کیفری همیشه یکسان و مشابه و بدون تغییر و استثناء داده شود. اشا قانونی ازلی و نظام کائنات است، خلل و فتوری در آن راه ندارد، از آغاز آفرینش تا پایان آن پابرجاست، همراه با بنیاد خردمندی و خردگرائیست که از ذات اهورامزدا سرچشمه می گیرد. در آئین زرتشت از اصول کلی گفتگو می شود و هرگز در جزئیات زندگی مانند آنکه رنگ و شکل لباس چگونه باید باشد یا چه خوراک و نوشابه ای خوب و حلال است یا حرام، نظر و قانونی ارائه نشده، انسان خود باید آنچه برایش خوب وپسندیده است و با ضوابط علمی و شیوه های اخلاقی سازگار است برگزیند و اجرا کند. آنچه مربوط به راه و رسم کشورداری و اداره جامعه است به مردم واگذار شده است.

وُهومن : دومین قاعده و ضابطه ای که جزء ذات خداوند است منش و اندیشه نیک است. به فارسی آنرا بهمن می گویند (وُهومَنَ Vohumana). اندیشه نیک اندیشه ایست بر پایه خرد و منطق اخلاقی، عقل کل است، آموزش و دستور آن در راستای نیکی و پاکی است، بهترین منش که آدمی را بسوی بهترین هستی رهبری می کند و هرگز دچار اشتباه نمی شود، بالاترین درجه معرفت، حکمت و دانائیست. در فرهنگ اوستائی به دو گونه خرد اشاره می شود، خرد ذاتی یا فطری که پرتوی از وهومن در نهاد انسانی است(asn-xratu) و دیگری خرد اکتسابی (gaosaxratu) است که از راه گوش و آموزش بدست میآید. خرد ذاتی بخش و پاره ای از وهومن، خرد اهورائیست که نماد آن در نهاد انسان سپنتا مئینیو، گوهر پاک و مقدس است. خرد اکتسابی آنست که انسان با پیشرفت دائم بسوی رسائی و تکامل که هدف آئین زرتشت است، در طول زندگی بدست میآورد. زرتشت آموزش می دهد انسان باید در دانائی خود و دانائی پیرامونیان خویش بکوشد، در کنار یک زرتشی نباید یک نادان یا نیازمند وجود داشته باشد. هر یک از پیروان آئین زرتشت وظیفه دارد برای دانائی و رفع نیازمندیهای دیگران به اندازه توانائی خود یاری کند. برای رسیدن به منش نیک آموزش دادن و آموزش دیدن و بکار بستن دستورهای گاتائی تنها وسیله مؤثر است. اندیشۀ نیک ناگزیر همراه است با پندار و خیال و تصور و تفکر که پیروان آئین زرتشت باید حتی در ضمیر و نهاد خاموش، پندار و تصور زیان آور را از خود دور کنند، چون هر روش و شیوه ای که ادامه یابد و تکرار شود، بتدریج جزء عادت و خلق و خوی انسان می شود و آنرا ناخودآگاه بکار می بندد. عالم اندیشه که همراه با پندارها و تصورات و خیالات گوناگون است باید پاک و معقول باشد تا تظاهر آن و وارد شدنش به عرصۀ کار و میدان زندگی زیان آور نباشد.
 
خشترا : خشرَوَئیریَ (khshathra-vairiia) به فارسی شهریور
 این صفت نماد شهریاری و نیروی اهورامزداست. نیروی چیرگی بر بدی ها، نیروی سازندگی و پاسداری از صلح و خوشبختی جهانیان. در گاتاها خشترا با واژه وئیریَ (vairya) یعنی برگزیدن همراه است. انگرمئینیو یا اهریمن که در نفس آدمی جای دارد خود دارای نیرو و قدرت است. کسانی که آن نیرو را انتخاب می کنند سرچشمه خرابکاری و ویرانگری می شوند. انسان باید به نیروی اهورائی گرایش جوید و در بدست آوردن هر چه بیشتر آن بکوشد. انسان موجودی پویا و کوشنده است، باید با بدست آوردن نیروی بیشتر خدائی بر نیروی اهریمنی بتازد و بجنگد و بداند که سرانجام این نبرد پیروزی از آن پیروان راستی است. آئین زرتشت روش انسان سازی را برای یک زندگی خوشبخت همراه با شادی و سازندگی آموزش می دهد. در این آئین انسان با اختیار و ارادۀ آزاد خود باید همه چیز را در حد بالاترین توانائی خود با دست خود و با معیار خردمندی و دانش بر گزیند. این گزینش در امور مادی و آنجا که با تن و جسم او مربوط می شود محدود است. آدمی پدر و مادر و ساختمان بدن و شکل و شمایل خود را نمی تواند انتخاب کند ولی در بهتر کردن توان جسمی یا ناتوان کردن آن می تواند دخالت کند و بدن خود را بسازد و نیرومندتر کند. خشترا، نیروی اهورائی بالاترین نیروئی است که هستی را آفریده و بگردش آورده بر همه جا و همه چیز مسلط است. انسان باید آن نیروی اهورائی را بشناسد و برگزیند. نیروی اهورائی برای سرکوبی اهریمن و گسترش خوشبختی و آسودگی است. با گزینش این نیرو انسان می تواند بر نفس خود مسلط شود. هر کس می تواند فرمانروا و شهریار دنیای خویش باشد، در صورتی که برای اداره و تنظیم روابط اجتماعی انتخاب شود می تواند آن فرمانروائی و شهریاری را در راه خوشبختی مردم و پیشرفت جامعه بکار برد. فروزه ها و صفات اهورامزدا قاعده ها و نهادهائی جدا نشدنی و بهم پیوسته هستند، اصول و قاعده های انتزاعی و مجردند که نظام هستی بر پایه آنها استوار شده است. نیروی اهورائی یا خشترا از بنیان خرد و اندیشه نیک جدائی ندارد. آدمی باید همۀ آن صفات و قواعد و ضوابط را برای نیرومندی و تسلط بر نفس خود بکار برد. در گاتاها مکرر به نیرومندیِ روحی و جسمی اشاره و تأکید شده است. گناه و پلیدی ناشی از ناتوانی است. انسان برتر زرتشت، دانا، نیرومند، و بی نیاز است، در دانائی و بی نیازی دیگران می کوشد، سازنده و آبادگر است. او پارساست و به آئین راستی باور دارد، اداره امور جامعه و مسئولیت های سیاسی و اداری همه باید بدست مردان پارسا، نیرومند و دانا باشد. مردم باید آنها را از روی ارادۀ آزاد خود برگزینند. در مهمترین نیایش آئین زرتشت «یتا اَهووئیریو» تأکید شده توانائی و شهریاری باید از آنِ کسانی باشد که پشتیبان نیازمندان و خدمتگزار مردم هستند.

سپنتا آرمَئیتی (spenta-armaiti) :
انسان خردمند که باید در کردار خویش معیارهای عقلی و علمی را بکار برد دارای عشق و احساس نیز هست که نماد آن سپنتا آرمئیتی یکی از شش صفت اهورامزدا است. آئین زرتشت تنها مکتب فلسفی و اخلاقی است که میان عقل و عشق پیوند ناگسستنی ایجاد می کند. صفاتی که برای اهورامزدا خدای دانا در گاتاها ذکر شد در ارتباط با جسم و روان آدمی است. جسمی که مادی و تابع قوانین علّی است، روانی که غیرمادی و برخوردار از اختیار و آزادی است. انسان از لحاظ احساس و عشق و عاطفه تابع هیچ قانون از پیش ساخته نیست، مسائل اخلاقی و قواعد آن ضمانت اجرا ندارد، خیرخواهی و فداکاری با ارزش ترین صفات انسانی است اما اگر کسی خیر خواه یا فداکار نبود مجازات نمی شود. در آئین زرتشت به مسائل معنوی و اخلاقی به همان انداره توجه شده که به آموزش های عقلی و علمی. میان تن و روان و آنچه مربوط به عالم مادی و غیرمادی است باید تعادل و هماهنگی کامل وجود داشته باشد. جهانی که دور از مبانی اخلاقی و احساس و محبت باشد هر اندازه که در امور عقلی و علمی پیش رود ناقص و نادرست است. سپنتا آرمئیتی را نمی توان با یک واژه تعریف کرد، صفتی است برای یک انسان آزاده و آراسته با همه ویژگی های اخلاقی و قابل ستایش که دستیابی به همه آنها مشکل است ولی غیر ممکن نیست. این واژه چهل و چهار بار در گاتاها به شکل های مختلفِ صرفی بکار رفته، با مفاهیمی همانند دوستی، عشق، آرامش، فداکاری، خیرخواهی، از خودگذشتگی، فروتنی، پارسائی، پرهیزگاری، صلح جوئی، پاکدامنی، انصاف، درست اندیشی، بردباری، ترحم و دیگر مفاهیمی کف از ویژگی های یک انسان واقعی باید باشد همراه است. زرتشت در هات 28 بند 7 برای خودش و ویشتاسب، فرمانروائی که هوادار و پشتیبان او بود از آرمئیتی درخواست توانائی میکند. این درخواست نشان دهندۀ آنست که زرتشت توانائی را در نیروی اخلاقی میداند و این نیروی اخلاقی که صفت اهورامزداست باید در یک فرمانروا وجود داشته باشد. نه تنها زرتشت که رهبر روحانی و معنوی است و ویشتاسب که رهبر جهانی و سیاسی است بلکه همه پیروان او باید بکوشند به صفات اهورائی که هم جنبۀ عقلی دارد و هم جنبۀ احساسی و عاطفی دست یابند. جاذبه عشقی شدیدترین محرک و احساس یک انسان است برای رسیدن به آرزو و هدف معین. ممکن است این آرزو رسیدن به یک هدف مادی و جهانی باشد یا رسیدن به یک هدف معنوی و غیرمادی. بر خلاف اصول و قواعد عقلی و علمی که نزد همگان تفاوت دارد. دنیای عشق و آرزو برای هر انسان گسترده ترین محیط اندیشه نهانی است که فقط به او تعلق دارد. در علم معنی، عشق به حقیقت که ذات آفریدگار و نماد نور و پاکی مطلق باشد در حوزه مکتب های عرفانی پایه و اساس آموزش های اخلاقی و سنت های علمی است. چون درک و دریافت هر کس حتی بزرگترین مرشدان و سَران مکتب های عرفانی با هم تفاوت دارد. هر کس برای رسیدن به آرزوی خود راه و روشی پیش می گیرد و گروهی آنرا بپسندند به او می پیوندند. در آئین زرتشت نماد عشق و احساس سپنتا آرمئیتی است. بهمان گونه که پیروان یک مکتب عرفانی از استاد و مرشدی برای رسیدن به هدف ها و وصول به حقیقت پیروی می کنند، بهمان ترتیب هر انسان باورمند باید از این صفت اهورائی که نماد گسترده ترین احساسِ عشقی و عاطفی است پیروی کند و سر سپرده آن باشد.
 چون صفات اهورامزدا تفکیک ناپذیرند بنابراین آرمئیتی نماد عشق و احساس با صفات خردمندی و توانائی جمعاً در وجود آدمی حضور دارد و او می تواند برای دستیابی به هر آرزوئی از تدبیر و توانائی یاری جوید.
 روشن است که عشق یک دانشمند پیشرفته با عشق یک نادان عقب افتاده تفاوت دارد. آنکه عاشق یک بت  یا سنگ و مجسمه می شود با کسی که عاشق حقیقت و راستی و درستی است در همه چیز با هم تفاوت دارند. زرتشت آموزش می دهد که هر انسان باید آموزش بیند، دانا باشد و برای رسیدن به حقیقت و صفات خدائی از خرد پیروی کند. انسان بی خرد چگونه خدا را می تواند بشناسد. در همین حال آموزش می دهد که باید با صفات اخلاقی که نماد آن آرمئینی است هماهنگ باشد. در یک جامعه پیشرفته از لحاظ علمی و اقتصادی ولی بدور از صفات و اعتقاد به پایه های اخلاقی نمی توان خوشبخت شد. جمع میان آن دو یعنی عقل و عشق نه تنها محال نیست بلکه برای خوشبختی انسان و جامعه جهانی مکمل و ملازم یکدیگرند. یک انسان خردمند می تواند به مبادی معنوی و اخلاقی عشق بورزد، از خشم و نفرت و حسادت دوری جوید، از هر کار نیکی گو اینکه به ضرر او باشد، منصرف نشود و بداند که کسان دیگر هم در جهان هستند که می خواهند خوشبخت باشند و به آرزوی خود برسند و باید به آنها خدمت کرد و در رسیدن آنها به هدفشان یاری رسانید. بنابراین نه تنها زرتشت که آموزگار اخلاق و راستی و پاکی است بلکه همۀ پیروان او مانند ویشتاسب که فرمانروا و پادشاه کشور بود می بایست به این ویژگی ها آراسته باشند که بالاترین توان روحی و روانی است. این آموزش یک آموزش اجتماعی و سیاسی نیز هست که باید فرمانروایان جهانی نیز به آن صفات مجهز باشند و رابطه آنها با مردم بر اساس آنها استوار شود در صورتی که این پیام مینوی فهمیده شود و همه به آن گردن نهند کامروائی و پیروزی همگان بر فساد و پلیدی مسلم خواهد بود. در ادبیات پهلوی شش صفت اهورامزدا که مفاهیمی مجرد و انتزاعی هستند بشکل فرشتگانی در آمده اند که هر یک دارای وظیفه ای در جهان هستند. پاره ای از خاورشناسان کارشان بررسی در رشتۀ واژه ها، خواندن متن ها و دستور زبان است و کمتر به مسائل فکری و فلسفی توجه دارند دربند فهمیدن و درک اندیشه زرتشت نیستند و غالبا برداشتهائی دارند که اندیشه و آموزشی از آن بدست نمیآید و تصور می کنند این شش صفت اهورامزدا خدایان کوچکی هستند که گرد اهورامزدا خدای بزرگ به او در کار آفرینندگی و اداره هستی کمک می کنند گروه دیگری تصور می کنند اهورامزدا بارگاه و حکومتی دارد که این صفات بمنزله وزراء و کارگزاران هستند. اندیشه های زرتشت را فقط در خواندن درست سرودهای او بدون توجه به داستان هائی که در ادبیات پهلوی یا از سوی خاورشناسان روایت شده می توان بدرستی درک کرد.
 
هُئوروَتات (hourvatat) : به فارسی خرداد بمعنای رسائی و تندرستی
 انسان در صورتی می تواند راست و درست عمل کند و در خوشبختی خود و جامعه جهانی بکوشد که از تندرستی جسمی و روانی بهره مند باشد و برای مبارزه در راه رسیدن به هدف ها اخلاقی و اجتماعی ایستادگی کند، از این لحاظ هر کار و کنشی که در انسان ایجاد ناتوانی و خستگی و پیری  کند نهی شده، روزه گرفتن و گرسنگی خوردن و ریاضت کشیدن و خود را شکنجه کردن به امید توانا کردن روان و چشم داشت به مزد و پاداش یا بخشوده شدن گناهان کاری بیهوده و زیان آور است. هئوروتات یک صفت اهورائی و نماد رسائی و تکامل است. انسان آموزنده که پیرو اشا و وهومن باشد بسوی کمال و رسائی می رود و آن فطرت یا هدف آفرینش است. جهان انسانی روز به روز بسوی بهزیستی و بهروزی پیش می رود و در نهاد آدمی حرکت به سوی مرحله بالاتر و بهتر شدن جسمی و روحی از فروزه های اصلی اهورائی است. بسوی رسائی رفتن و برتری یافتن در نهاد آدمی سرشته شده است. باید به تن نیرومند و روان روشن مجهز بود تا به اهورامزدا نزدیک شد. یکی از وظائف مهم انسان شناختن این تن و روان است. خودشناسی و بررسی شرائط جسمی و روحی، آگاه شدن به توانائی ها و ناتوانائی ها، ارزشیابی قدرت کار و مقاومت انسان برای پیمودن راه بسوی رسائی و نزدیک شدن به اهورامزدا و حقیقت هستی، ضرورت دارد. برای تندرست بودن و سیر به سوی رسائی، باید از داده های طبیعت و لذت های بی زیان بهره مند شد و توجه داشت رسائی و کمال روحانی بدون تندرستی و کمال جسمانی میسر نیست.
 
 اَمِرِتات (ameretat) : امرداد، جاودانگی، بی مرگی
دوصفت رسائی و جاودانی با هم بکار می روند. با پیروی از آموزش ها و دستورهای گاتائی انسان می توان هر کم و کاستی را بر طرف کند و خود را کامل تر و رساتر سازد و با کمال و رسائی جاودان و بی زوال که ذات اهورامزداست همراه شود. اَمِرِتات را به عمر دراز در پی تندرستی نیز تعبیر می کنند. بی مرگی و جاودانگی باین معنی است که انسان پس از طی دوران زندگی به یک مبداء لایزال و جاوید می پیوندد. درباره روان آدمی بعنوان جزئی از روان و ذات اهورائی باورهای گوناگون وجود دارد. از لحاظ علمی دانش بشری نتوانسته و شاید نتواند به قضاوت قطعی برسد. گروهی اعتقاد دارند یک حقیقت غیر مادی در نهاد و نطفه انسانی وجود دارد، زیرا ماده که دارای شعور و خرد و احساس نیست نمی تواند مبداء و مصدر خرد و احساس باشد و این حقائق غیر مادی مربوط به جهان غیر مادی و آفریده ای است که روح و روان آدمی نیز به آن پیوسته است. در زمان حاضر دو گرایش گسترده مذهبی و علمی درباره آفرینش انسان وجود دارد. تئوری آفرینش از سوی خدا (creationism) و تئوری پیدایش انسان از راه تحویل و تکامل سلول های جانداری که در شرایط مخصوص مادی بوجود آمده اند. تئوری آفرینش از سوی خدا پایه اعتقادی و دینی دارد. در حال حاضر گروه بیشماری در فرانسه و اروپا بویژه در آمریکا از آن طرفداری می کنند. سایت ها و تارنماهای اینترنتی و محافل طرفداران تئوریcreation  فعالیت شدید دارند. در فوریه 2006 نیز کتاب نفیسی در 770 صفحه برای ابطال و رد تئوری داروینیسم و Evolution در آلمان بچاپ رسید که در مدارس فرانسه آنرا جمع کردند ولی در کتابفروشی های مذهبی موجود است. کمیته اسقفی کاتولیک           (Comité episcopal catholique ) فرانسه توضیحی در این زمینه منتشر کرد «آفرینش از لحاظ اعتقادات دینی و داده های علمی» که نکته اساسی آن چنین است: «اینگونه رادیکالیسم و بنیادگرائی در نتیجه خواندن سطحی مطالب تورات است که فهم آن کوشش کافی نمی شود که به داده ها و سهم علوم توجه دارد» و پاپ اظهار کرد که این مسئله بیشتر در حوزۀ فلسفه باید طرح شود. بقای روح و جهان جاویدان پس از مرگ و بطور کلی مسئله آفرینش، و وجود آفریدگار در هر دینی به گونه ای روایت شده است. در آئین زرتشت هستی دارای دو جنبه است، جنبه مادی و جنبه غیرمادی. بر هستی مادی قوانین ابدی و غیرقابل تغییر حکومت میکنند مانند همه قوانین ریاضی، فیزیکی و غیره در علوم دقیقه. اگر این جهان مادی وجود نداشته باشد یا بقول پاره ای از فیلسوفان زائیده ذهن باشد باز وجود قوانین جبری طبیعت که در دانش های بشری شناخته و کشف شده غیرقابل انکارند و همۀ آن قوانین علمی با مبانی عقلی سازگاری دارند. زرتشت آفرینش کائنات را به اندیشه ای که بر پایه خرد است نسبت می دهد. آفریدگار هستی خرد محض است. جا و مکان ندارد، نیروئی شگرف است که نمی توان آنرا دید و شناخت و دریافت، ولی با آفرینش انسان همراه است. جزئی از آن اندیشه و خرد و حقیقت غیر مادی که ابدی و لایزال است در انسان جا دارد و پس از مرگ نابود نمی شود مانند قوانین علمی که در طبیعت موجود است و بدون وجود طبیعت نیز نمی توان آنها را انکار کرد، بدون وجود مادی انسان و پس از مرگ او نیز نمی توان حقائق غیرمادی که در او جای داشته معدوم و از بین رفته پنداشت.
 این باور آئین زرتشت به آفریدگار یکتا اهورامزدا که نماد دانائی و خرد است با مفهوم آفریدگار در مذاهب دیگر طبعاً تفاوت دارد. در آئین زرتشت برای اثبات آفریدگار و وجود اهورامزدا با رد و انکار خدای سایر مذاهب درگیری و مجادله وجود ندارد. آموزش های دینی برای خوشبختی، آرامش و بهره گیری درست از نعمت های طبیعت و جهانیست نه برای جدال و جنگ و ویرانی. باید این جهان را ساخت، آباد کرد و از آن بهره مند شد. آموزش های زرتشت برای همین جهانست و همۀ انسانها باید در تازه کردن و آباد کردن و بهره مندی از آن معیار خردمندی و انصاف و دادگری روابط خود را تنظیم کنند. بنابراین یک زرتشی هرگز با اندیشه فلسفی و اعتقاد باطنی دیگران نسبت به خدا و آفرینش و سنن مورد علاقه آنها دخالت و دشمنی نمی کند. آئین زرتشت آئین آزاداندیشی و دوری از نادانی و تعصب است. با هیچ اندیشۀ مخالف تا آنجا که در عمل بصورت حمله و تهاجم و زورگوئی و ویرانگری نرسد دشمنی ندارد. زرتشت در گاتاها (هات 31، بند 18) آموزش می دهد:
«مبادا از شما کسی که به پیام و آموزش های پیروان دروغ دشمنان صلح و آرامش گوش فرا دهد»
«چون خانه، روستا، شهر و کشور را دچار آشفتگی و ویرانی می کنند»
«پس باید ریشه آنها را با سلاح قطع کرد.»
هیچ دستوری برای مبارزه با دگراندیشان در آئین زرتشت دیده نمی شود ولی با کسانی که مزارع را ویران و چارپایان را قربانی می کردند و نوشابه زیانبخشِ هوم* را می نوشیدند می بایست مبارزه کرد. آموزش های او برای خوشبختی در این جهانست و در همین جهانست که باید بهشت را با خردمندی، نیکی، پاکی و احساس عشق و محبت که از اهورامزدا سرچشمه می گیرد بنا نهاد. وعده بهشت برای نیکوکاران و جهنم برای گناهکاران از خونریزی و ظلم و جنگ جلوگیری نمی کند. با ترساندن انسان از خدائی که قهار و کینه جوست مردم را نمی توان به راه راست و نیکوکاری وادار کرد در حالیکه با آموزش اصول اخلاقی و عقلانی می توان به نتیجه بهتری رسید، بهمین دلیل اهورامزدا هیچ گناهی را نمی بخشد، واسطه ای میان خود و مردم قرار نداده است و شفاعت هیچ کس را برای بخشودن گناه نمی پذیرد. تکلیف انسان گناهکار که درخواست بخشش گناه کُند آنست که در برابر گناهی که از او سر زده آنقدر کار خوب و سودمند انجام دهد که خود نزد وجدانش که او را سرزنش کرده بخشیده شود. چون در آئین زرتشت قوانین کشوری باید در زمینه های مدنی، جزائی، مالی، آموزشی و کلیه روابط انسانی بدست مردم و متناسب با نیاز زمان از سوی خودشان وضع و تنظیم شود. بنابراین برای هر گناهی کیفری پیش بینی می شود، اگر کسی برخلاف قانون عملی انجام دهد روشن است به کیفر قانونی خواهد رسید و کسی که دست قانون به او نرسیده یا از کیفر قانونی که مستوجب آن بوده معاف شده یا فرار کرده و خودش از گناهش آگاه و پشیمان است و برای رهائی از عذاب وجدان بخواهد از اهورامزدا تقاضای عفو و بخشش کند و یا واسطه ای برای شفاعت بتراشد بیهوده است. خلاف و گناه انسان به انسان دیگر یا جامعه، زیانش به اهورامزدا نمی رسد که آنرا ببخشد، گناه را کسی که ستم دیده و حقش پایمال شده باید ببخشد.



«هوم نام گیاهی است که از فشردۀ آن نوشابۀ سُکرآوری میساختند و شیر یا عسل مخلوط میکردند. زرتشت آنرا نهی کرده است.»

Source: WZV

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد