راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

راهرو عشق

راهرو عشق کویراست، که دریا بودنش را به آفتاب بخشید،آفتاب هم گرمی اش را نمی تواندبه همه نبخشد!

آداب و رسوم زرتشتی

آداب و رسوم زرتشتی

    1 - سدره و کشتی چیست؟
       
    سدره ، پوششی است که در زیر پیراهن بر تن پوشیده می شود و نام آن در اوستا به شکل " وهو منه وستره " آمده که پوشش نیک اندیشی معنی می دهد و هرکس که باور دارد اندیشه اش نیک است حق دارد آن را بر تن داشته باشد و کشتی کمربندی بافته شده از پشم گوسفند است که 72 رشته دارد ودر اوستا " ائیویا انگهن " نام دارد یعنی کمر بند خدمت رسانی برای گسترش راستی و برانداختن کزاندیشی و باز هم کسی که کمر همت بسته است تا این کار شایسته را در خود ، خانواده و جامعه به سرانجام برساند، حق دارد تا کشتی را نیز بر کمر داشته باشد . از آنجا که پیروان زرتشت وظیفه دارند تا این دو کار ارزشمند اجتماعی را انجام دهند به شیوه سنتی سدره پوش می شوند و کمر بند کشتی بر آ ن گره می زنند.
    2 - سدره پوشی چه مراسمی است؟

آداب و رسوم زرتشتی

    1 - سدره و کشتی چیست؟
        
    سدره ، پوششی است که در زیر پیراهن بر تن پوشیده می شود و نام آن در اوستا به شکل " وهو منه وستره " آمده که پوشش نیک اندیشی معنی می دهد و هرکس که باور دارد اندیشه اش نیک است حق دارد آن را بر تن داشته باشد و کشتی کمربندی بافته شده از پشم گوسفند است که 72 رشته دارد ودر اوستا " ائیویا انگهن " نام دارد یعنی کمر بند خدمت رسانی برای گسترش راستی و برانداختن کزاندیشی و باز هم کسی که کمر همت بسته است تا این کار شایسته را در خود ، خانواده و جامعه به سرانجام برساند، حق دارد تا کشتی را نیز بر کمر داشته باشد . از آنجا که پیروان زرتشت وظیفه دارند تا این دو کار ارزشمند اجتماعی را انجام دهند به شیوه سنتی سدره پوش می شوند و کمر بند کشتی بر آ ن گره می زنند.
    2 - سدره پوشی چه مراسمی است؟
       

    پاسخ :  از آنجا که در پیام اشوزرتشت دین پذیری از روی اختیار و به آزادی انجام می پذیرد ، سدره پوشی درواقع جشن دین پذیری است جشن خردمندی است و فرزندان زرتشتی که به سنِ آگاهی وانتخاب رسیده اند ( به طورسنتی تا 15 سالگی) در جشنی که از سوی پدر و مادر او سفارش شده است پیراهنی سفید به نام سِدره و از جنس کتان در زیر لباس بر تن می کنند و کمربندی بنام کُشتی که از 72 بند تار پشمی بافته شده است سه دور بر کمر نوجوان بسته می شودکه به نشان پیروی از اندیشه ، گفتار و کردار نیک است و از این پس او نیز مانند نیاکان خود بر آن است تا راستی را گسترش دهد و با کژاندیشی مبارزه کند .

    برای آشنایی با جزئیات این مراسم به نسک (کتاب) مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان به قلم موبد اردشیر آذرگشسب(که میتوانید از همین تارنما دانلود کنید) ، برگهای 156 تا 168 مراجعه کنید.
    3 - آیا هنگام نماز گزاردن ، لباس خاصی باید پوشید و در مکان خاصی باید قرار گرفت؟ ‌آیا هنگام نیایش ‌، بدن شخص باید از هر حیث پاک باشد ؟
        
    پاسخ : به هنگام نماز از تن و لباس و مکان پاک باید بهره گرفت زنان و مردان با سرهای پوشیده یعنی روسری و کلاه سفید رو به سوی روشنایی در نماز حضور می یابند.
    4 - مراسم ازدواج زرتشتیان چگونه است؟
       

    پاسخ : به این مراسم زن وشویی یعنی شریک شدن زن و شوهر در امر زندگی گفته میشود در ایران باستان ازدواج کردن از کارهای نیک به شمار آمده ، هر پسر و دختر زرتشتی همانند کارهای دیگر خود بایستی بر مبنای خردمندی با یکدیگر ازدواج کنند. در آیین زرتشتیان چیزی به نام مهریه مرسوم نیست ، تک همسری سفارش شده و پیروی می شود، جدایی ( طلاق ) نیز مگر در شرایطی ویژه انجام نمی شود ـ زن و شوی تلاش می کنند تا به سفارش اشوزرتشت در زندگی مشترک خود با انجام کار نیک از یکدیگر سبقت بگیرند.

    برای آشنایی بیشتر با جزئیات مراسم ازدواج و زناشوئی بهدینان به کتاب مراسم مذهبی و آداب زرشتیان نوشته موبد اردشیر آذرگشسب برگ های 168 تا 194 مراجعه شود
    5 - تقویم زرتشتیان چگونه است؟
        
    پاسخ : درگاه شماری زرتشتی هر سال به 12 ماه سی روزه تقسیم شده است و هر روز نام ویژه ای دارد. در پایان هر سال 5 روز اضافی و پس از چهار سال شش روز اضافی ( کبیسه ) وجود دارد . نام سی روز هر ماه عبارتند از : 1ـ اورمزد 2ـ بهمن 3ـ اردیبهشت 4ـ شهریور 5ـ سپندارمزد 6ـ خورداد 7ـ امرداد 8ـ دی بآذر 9ـ آذر 10ـ آبان 11ـ خور 12ـ ماه 13ـ تیر 14ـ گوش 15ـ دی بمهر 16ـ مهر 17ـ سروش 18ـ رشن 19ـ فروردین 20ـ ورهرام 21ـ رام 22ـ باد 23ـ دی بدین 24ـ دین 25ـ ارد 26ـ اشتاد 27ـ آسمان 28ـ زامیاد 29ـ مانتره سپند 30ـ انارم .

    و نام پنج روز آخر سال که ماه گاتابیو نیز گفته می شود به ترتیب : اَهنَوَد ـ اُشتَه وَد ـ سپِنتَه مَد ـ وُهوخشَتر ـ وَهیش تُوایش و روز اضافی در سال بهیزک(کبیسه) اَوُرداد نام دارد .
    6 - فلسفه بلند کردن یک انگشت و دو انگشت ( آفرینامه و ویسپوخاترم ) به هنگام خواندن اوستای گاهنبار چیست ؟
        
    پاسخ : آفرینامه - ویسپو خاترم ، بخشی از سرود خرده اوستا است که به هنگام برگزاری جشن ها به ویژه گاهنبار خوانده می شود. دربخش آفرینامه موبد نخست یک شاخه مورد را با دست راست خود به سوی بالا برافراشته می کند و در قسمت دوم یعنی ویسپوخاترم دو شاخه از مورد را بالا می برد و در هر دو مورد باشندگان در مراسم انگشت نشانة دست راست و کناری آن را رو به آسمان بالا می گیرند تا در سخنانی که موبد به زبان اوستایی می سراید هم کلام شده باشند سپس باور خود را با حرکت دست خود می بوسند و بر دیده می گذارند . ترجمة آفرینامه : برای شهریار و سرور کشور بالاترین توانایی و پیروزی آرزو داریم . برای او زندگانی دراز، تندرستی و سرافرازی را خواستاریم تا در نبرد با کژاندیشان و کینه توزان پیروز شود هیچگاه اندیشه ، گفتار و کردار بد به سراغ او نیاید . ترجمه ویسپوخاترم : آرزو داریم که همواره اندیشه ، گفتار و کردار نیک به سراغ ما آید تا ما نیز از زمره نیکوکاران روزگار خود باشیم .
    7 - عده ای بر این باورند که بالا بردن انگشت در ویسپوخاترم به معنی یگانگی اهورامزدا و دو انگشت در آفرینامه در تایید پیامبری اشوزرتشت می باشد ، نظر شما چیست ؟
        
    پاسخ : نظر ما زرتشتیان ترجمه بخش های یاد شده در کتاب خرده اوستا است که پاسخ آن در پرسش چند ردیف پیش آمده است.
    8 - آیا درست است که در نیایش یکنفری در زمان خواندن ویسپوخاترم انگشت دست را بالا نمی برند ؟
       
    پاسخ : خیر، درست نیست .
    9 - اجزا سفره گواه گیری (ازدواج زرتشتیان ) کدامند و به چه نمادی به کار می روند ؟
        
    پاسخ : اجزاء اصلی در سفره جشن گواه گیری چنین است :

    سفره سبز ، کله قند سبز، دستمال سبز ابریشمی ، کلاه سبز داماد ، ‌توری سبز عروس ، رنگ سبز به نشانِ امرداد ( جاودانگی و سرسبزی در زندگی )

    کتاب اوستا و کمربند کشتی : به نشان باور و پایداری در دین زرتشتی.

    نقل و شربت : نشان شیرین کامی در زندگی مشترک.

    نخ و سوزن : نماد پیوند همیشگی عشق و مهربانی در زندگی.

    قیچی : نماد پیوند عروس و داماد و همکاری مداوم در کارها( به شکل قیچی که دو قسمت روی هم و جدا نشدنی دارد).

    تخم مرغ : نشان باروری و سهم پایانی از سوی خانواده عروس.

    انار : نشان سود بیکران در زندگی و داشتن فرزندانی نیکو.

    دانه های برنج و برگ های خشک آویشن : برای آرزوی تندرستی بی شمار در زندگی.
    10 - آیا اجرا و شنیدن موسیقی در آیین زرتشت آزاد است ، آیا در مراسم مذهبـی از موسیقـی استفـاده می شده است و حالا هم می شود ؟
        
    پاسخ : سرودهای اشوزرتشت ( گاتها ) دارای وزن و ریتم است ، بنابراین سرایش اوستا با آهنگ ویژه خود همراه می باشد از سوی دیگر به صدا درآوردن زنگ در آتشکده به هنگام سرودن اوستا و سابقه چند هزار ساله سازهایی مانند تنبور ، نی ودف در ایران باستان نشان دهنده جایگاه ارزشمند موسیقی در فرهنگ ایران و زرتشتیان است .
    11 - آیا درست است که در گذشته بجای هفت “ سین ” ، هفت “ شین ” داشته ایم ؟ در این صورت آن هفت “ شین ” از چه چیزهایی تشکیل شده بود؟
       
    پاسخ : در بررسی پژوهشگران ، نخست هفت نوع چیدنی از درختان برسفره نوروزی نهاده شده سپس آنها را در سینی هایی قرار داده اند که به هفت سینی یا هفت سین خلاصه شده است و در برخی از باورها هفت شین هم در سینی هایی که تعداد آنها هفت عدد یعنی نماد مراحل هفت گانه در عرفان زرتشتی است قرار داده اند نوع آنها نیز بستگی به محصول و فرآورده های جغرافیایی ، باورهای قومی و محل داشته است .
    12 - پنجه کوچک و پنجه بزرگ چیست؟
        
    پاسخ : مراسم پنجه کوچک از ده روز مانده به نوروزیعنی روز اشتاد از ماه اسفند آغاز می گردد در این هنگام زرتشتیان در باور سنتی خود به استقبال روان و فروهر درگذشتگان می روند . با خانه تکانی و زدودن ناپاکی ها از محیط زیست ، محل زندگی و به ویژه اندیشه و رفتارخود به میزبانی مینوی با حضور فروهر درگذشتگان خواهند رفت و در روزهای پنجگانه آخر سال و برای ماه گاتابیو یعنی روزهای اَهنود - اشتود - سپنته مزد - وهوخشتر - وهیشتوایش مراسم ویژه ای با تهیه خوراکی های سنتی و آفرینگان خوانی به استقبال نوروز خواهند رفت .
    13 - منظور از روشن کردن آتش در پشت بام در پنجه چیست؟
        
    پاسخ : زرتشتیان در باور سنتی خود ، پیش از آمدن نوروز هر سال به استقبال روان و فروهر درگذشتگان خود می روند و در سپیده دم روز آغاز سال نو بر بلندی یا پشت بام ها آتش می افروزند و مخلوط آب و برگهای خشک آویشن بر زمین می پاشند تا در باور نمادین خود از آنها بدرقه کرده باشند .
    14 - برسم چیست؟
        
    پاسخ : واژه برسم در اوستا به صورت بَرِسمَن (baresman) آمده است ، شاخه هایی از نوعی گیاه در ایران باستان بوده که روحانیان در برخی از مراسم آیینی آن را به دست می گرفتند پس از آن از شاخه های درخت انار و گزاستفاده شده و اکنون در یزشن خوانی ( واژ یشت گاهنبار) از میله های نقره ای به هم بسته شده ، در برسمدان که بالای آن به شکل ماه است وبه آن ماهروی نیز می گویند استفاده می شود .
    15 - آیا کتابی در رابطه با آداب و رسوم مذهبی زرتشتیان نوشته شده که در صورت عدم دسترسی به موبد ،‌ بامراسم مذهبی و اجرای رسومات آشنا شد ؟
        
    پاسخ : بخشی از آداب مذهبی زرتشتیان در کتاب آداب و رسوم زرتشتیان نوشته اردشیر آذرگشسب از انتشارات فروهر آمده است .
    16 - آتشکده در دین زردشتی به چه معنایی است ؟
        

    آتشکده محل نگهداری آتش است . از زمانی که ایرانیان آتش را کشف کردند و داستان آن را می توانید در بخش پادشاهی هوشنگ از شاهنامه فردوسی بخوانید به دلیل اهمیت آتش در زندگی مردم آن زمان تا کنون که گرما ، انرژی و روشنایی آتش مورد نیاز همه بود و ایرانیان افتخار کردند که با کشف آتش و در اختیار در آوردن آن مرز بین توحش وتمدن را گشودند و به تمدن دست یافتند. بنابر این در کنار آب ، خاک وهوا که گرامی بود آتش نیز اضافه گردید و مکان هایی ساخته شد در کنار چشمه ها ، رودخانه و یا دریا که در آن آتش نگهداری و پرستاری شود وچهار عنصر آب ( نماینده ایزد بانو آناهیتا )آتش ( نماینده ایزد مهر ) خاک و هوا با هم گرامی داشته شود . اکنون نیز زرتشتیان آتش را به عنوان نماد روشنایی و گرمی همچنان پاس می دارند و به سوی فروغ آن خداوند را نیایش می کنند زیرا تجلی خداوند را در روشنایی می دانند.

    


گوناگون

    17 - بازگشت به آتش اورمزدی و بازسازی دین بهی، آیا موافقید؟
        

    از آن در دیر مغانم عزیز می دارند، که آتشی که نمیرد همیشه، در دل ماست

    zartosht52667آیا با این امر که دین زرتشت به عنوان دین کهن بومیان ایرانزمین پروانه ی تاسیس آتشکده های نوین داشته باشد موافقید؟ آیا با این امر که خروج از آئین حجاز و زرتشتی شدن ِ کسانی که آزادانه و بر پایه ی گزینش خود، خواستار بازگشت به دین بهی هستند، تبدیل به امری رسمی، با مبنای حقوقی، و بدون پیگرد قانونی از سوی دولت باشد، موافقید؟ و در نهایت، آیا از بازگشت نوادگان زرتشت و کوروش به دین زرتشت و کوروش و برپایی آتشکده در خاک میهن و تغییر قوانین موجود برای دستیابی به این خواسته، پشتیبانی می کنید؟


ادبیات اوستایی

    18 - امشاسپند چیست؟
        

    sasanian-angel-and-heartدر سنت ایرانشهری امشاسپند، اوستایی (aməṣ̌a spəṇta) ، پارسیک (amahraspand/mānsarspand) نامیرای سپند/ نامیرای مقدس/ نامیرای افزونی بخش نامیده می شود.

    “amahraspandān…ī-šān vimand ī ast a-marg ī abzōnīg”

    “امهرسپندان/امشاسپندان که ویمند شان (definition) هست: نامیرای افزونی بخش”

    افزون بر این ویژگیِ افزونی بخشی، که افزونی بخشی به هستی و دام اورمزدی و یاری رسانی به افزایش نیکی است، و مفهوم تقدس در سنت ایرانشهری همین یاری رسانی به امر نیکی و افزایش خوبی و زیبایی اورمزدی است، امشاسپندان پیکر و کالبد اورمزد نیز خوانده شده اند:

    “ud hammis mānsarspand paymōzān hēnd ī Ohrmazd”

    “و همه ی امشاسپندان  (همان) جامه/پیکر/پوشش (paymōzān) اورمزد اند”
    19 - ایا دین زرتشت درست است یا آیین زرتشت و چرا؟
        
    دین زرتشت درست است  . واژه دین که در گویش اوستایی به صورت (دئنه - daena) آمده به معنای وجدان آگاه و بینش درونی است که نخستین بار در متن دینی ایران باستان(اوستا) آمده در حالیکه آیین یعنی پیروی کردن از باور ها و سنت های شکل گرفته در بین انسان ها که توسط هر ملتی بر گزار می شود.
    20 - همازور یعنی چه؟
        

    همازور نام بخشی از سرود اوستای کشتی در خرده اوستا و از نیایش های زرتشتی است . در این سرود متوجه می شویم که سراینده سرود از شنوندگان و باشندگان خواستار است و آرزو می کند تا نیکوکاری گسترش یابد و بداندیشی و کژروی نابود گردد بنابراین سرود همازوری را می توان همبستگی ، هم باوری ، هم پیمانی ، همراهی ، همدلی و هم اندیشی نیز نامید . به هنگام نیایش این سرود برای پیمانداری ، نیایش کننده هردودست خود را بر هم می گذارد و همازوری را می خواند . این سرود چنین است : همازوربیم ، همازور هما اشو بیم ، همازور ویش کرفه بیم ، هم کرفه کرفه کاران بیم ، دیر اژ وناه و وناه کاران بیم ، هم کرفه بسته کشتیان و نیکان هفت کشور زمین بیم ... در ترجمه روان این سرود اینگونه برداشت می شود که بیایید تا همه همبستگی داشته باشیم ، همراهی با اشوان ونیکان بکنیم ، ازکسانی باشیم که ثوابشان بیشتر است ، همراه با ثوابکاران گردیم ، از گناه وگناهکاران دور بمانیم، از نیکوکاران و بسته کشتیان هفت کشور زمین باشیم ...( در زمان سرودن اوستا سرزمین ها به هفت بخش تقسیم شده بود که نام این هفت کشور زمین در اوستای همازور دهمان چنین آمده است : ارزه - سوه - فره ددفش - وی ددفش - واروبرشن - واروجرشن - هنیرس )

    
    21 - گاه هاون ، آغاز نیایش روزانه زرتشتیان است یا اشهن؟
        

    در نوشته های قدیمی نخستین گاه را اشهن نامیده اند ، به عنوان مثال در کتاب "گلدسته چمن " که توسط یکی از دانشمندان زرتشتی به نام هیربد شهریار جی و در عهد قاجار در هندوستان به نگارش در آمده و مستر خدابخش رییس پارسی آن را به پارسی ترجمه کرده است ، در رویه 267 آن چنین آمده است : نام پنج گاه روز ، 1 - اشهن - از سپیده دم بامداد تا بر آمدن آفتاب ، 2- هاون - از طلوع تا ظهر ، 3- رپیتون - از ظهر الی بعد از ظهر ، 4 - ازیرن - از بعد از ظهر تا نمودار شدن ستارگان ، 5 - ایوی سروترم - از نمودار شدن ستارگان تا سپیده دم است.

    اگر به زمانی برویم که نیایش کردن برای انسان به صورت سنت در آمد متوجه می شویم که به هنگام مهر پرستی در ایران ، نیاکان ما با روشن شدن هوا و آمدن مهر ( سپیده دم ) به نیایش می پرداختند و آن زمان هنوز چیزی به نام ساعت اختراع نشده بود که بتوان 12 نیمه شب را تشخیص داد و آن را آغاز گاه بعدی دانست و در یکتاپرستی ایرانیان نیز نیایش ها در همین زمان ادامه داشته است.

    دلیل دیگر ، در باور سنتی ما هر گاه پیش از سپیده دم شخصی از جهان در گذرد ، زمان درگذشتن او را روز قبل می دانیم بنابر این سپیده دم را مبنای روز جدید می دانیم.

    همچنین در نگه داشتن روزهای نبر ، رسم بر این است که نخوردن گوشت را از 12 شب اغاز نمی کنیم بلکه از سپیده دم شروع می کنیم که تا سپیده دم روز بعد گوشت نباید خورد

    دلیل بعدی اینکه در نیایش روزانه ما بخش کوتاهی در اوستای سروش واژ خوانده می شود که به ترتیب از گاه اشهن شروع می شود و نخست به سرور و رییس خانه ( نمانیائیچه) دوم به سرور شهر و روستا (ویس یائیچه ) سوم ، قبیله ( زنتومائیچه ) چهارم ، کشور ( دخیو مائیچه) ودر گاه شب به رهبر دین ( زره توشترومائیچه ) درود فرستاده می شود.

    زنده یاد موبد رستم شهزادی که از دانشمندان دین در سده معاصر بود نیز آغاز گاه نیایش را اشهن می داند ، درست زمانی که سپیده بامدادی شروع می شود و روزی دیگر ، حال و هوایی تازه به همه موجودات می بخشد.
    22 - نیایش های بایسته به ترتیب کدامند؟
         چاپ
    پاسخ : از زمانی که خرده اوستا تنظیم گردیده بخش های سروش واژ- اوستای کشتی و برساد به عنوان نیایش بایسته برگزیده شده است از سوی دیگر اشوزرتشت در پیام خود به ویژه هات 28 از گاتها نیایش را نه تنها با یاری از کلام بلکه با پیروی از اندیشه و کردارنیک می داند و آن را پیوسته در هر زمان آرمان دارد .
    23 - اوستاهایی که در مراسم سدره پوشی خوانده می شوند به ترتیب کدامند؟
         چاپ
    نخست اوستای هرمزد یشت و یا آتش نیایش خوانده می شود و در اوستای برساد از دیرزیوی و شادکامی نوزوت یاد می شود آنگاه اوستای کشتی آغاز می گردد و کشتی به کمر بسته می شود . سپس موبد ونوجوان اوستای پیمان دین را واژه به واژه تکرار می کنند و در پایان اوستای تندرستی سروده میشود.
    24 - در نماز ، فقط خرده اوستا خوانـده می شود یـا بخـش های دیگـر از اوستـا را هم شـامل می شود؟
         چاپ
    پاسخ : بخشی از خرده اوستا را زرتشتیان به صورت سنتی برای نماز بایسته برگزیده اند که سروش واژ و اوستای کُشتی است شامل گزیده هایی از یسنا و گاتها ، پیام اشوزرتشت نیز می باشد. (سروش واژ را سروش باج هم می خوانند)
    25 - اوستای ویژه مراسم گواه گیری به ترتیب کدامند؟
         چاپ
    پاسخ : در مراسم گواه گیری ( عقد ) در آغاز اندرزهایی برگرفته از بینش اشوزرتشت از سوی موبد برگزارکننده و به زبان پارسی به عروس و داماد سفارش می شود و پس از آن متنی به زبان اوستایی که بخش هایی از اوستای اورمزد یشت و برگرفته از یسنا است سروده می شود .
    26 - اوستای مخصوص سال و سی روزه درگذشتگان به ترتیب کدامند؟
         چاپ
    پاسخ : اوستای سال پس از نیمروز : نیایش بایسته ـ گاه ازیرن ، آفرینگان دهمان و همازوردهمان. اوستای سیروزه پس از نیمروز : نیایش بایسته ، خورشید و مهر نیایش ، گاه ازیرن ، آفرینگان دهمان ، کرده سروش و همازوردهمان ـ (برگرفته از کتاب اوستای ودردگان ، انجمن موبدان).


فلسفه و آموزشهای دین زرتشتی

    27 - انسان از دیدگاه دین زرتشتی چگونه تعریف میشود؟
         چاپ

    دیدگاه بینش سنتی زرتشتی درباره ی انسان

    این پرسشی است که همواره اندیشه ی انسان را در هر دوره و زمانه و از هر رنگ و نژاد و گروه و باورمند به هر دین و کیش و آیین، به خود سرگرم کرده است بگونه ای که می توان گفت که پاسخ های گوناگون به این پرسش است که پایه ی آفرینش باورها و جهان بینی ها و دین ها و فرزان های گوناگون بوده است.

    ما چه هستیم، برای چه هستیم و چه آرمانی در این زندگی داریم؟

    دین بهی و فرزان مزدیسنی انسان را جزوی از آفرینش نیک اهورامزدا، ابردانای هستی بخش می داند که دارای آن توانایی است تا با بهره برداری درست از نیروهای نیک و سازنده ی خود در راه آبادی جهان و شادی جهانیان و در پیامد آن خشنودی آفریدگار کار کرده و خود به خشنودی وآرامش دست یابد.

    در اینجا می پردازیم به اینکه این انسان، خود چه میباشد یا اینکه پاره های به هم آورنده ی او چه هستند، زیرا پاسخ به این پرسش ما را بیشتر با انگیزه های کنش ها و واکنش های او آشنا می سازد و شناخت و آگاهی ما را بیشتر می کند. البته در اینجا یادآوری می گردد که در شناخت انسان می توان به شیوه های گوناگون کند و کاو کرد و بر پایه ی هر روشی او را به گونه ای شناخت. این نوشتار گزارشی است از بخش های مادی و مینوی انسان با استفاده از آن مفهوم ها و فرازهایی که فرهنگ زرتشتی از آنها سخن می گوید.

    نکته ی دیگری که شایسته ی یادآوری است آن است که فرزان ها و بینش های گوناگون نیز در گزارش از انسان، واژه ها و فرازهایی را به کار می برند که شاید در نخستین نگاه مفهوم هایی دیگرگونه به دیده آیند ولی در کند و کاوی ژرفتر دریافته می شود که در بسیاری از موردها آرش (مقصود) یکی است.

    دیدگاه بینش زرتشتی درباره ی انسان

    بنا بر این دیدگاه، انسان دارای چندین بخش می باشد که از آن میان برخی مادی و برخی ذهنی یا مینوی می باشند. این بخش ها چنین می باشند:

    1ـ تَن، به اوستایی تَنوو tanvu که از همه ی اندام های بدن مانند سر، گردن، تنه، دست و پا و رویهم تمامی اندام های درونی وبرونی بدن منهای نیروی زیست به هم آمده است. پس از فرارسیدن مرگ. زمانی که دیگر پاره های مینوی از انسان جدا شدند، تن بر جای می ماند.

    تن به خودی خود هیچ نیرویی ندارد و کوچکترین جنبشی از آن ساخته نیست. تن را می توان مانند ابزاری دانست که به وسیله ی روان می تواند به زندگی دنیوی خود ادامه دهد . تن یک انسان زنده در دین بهی، دارای ارج زیادی است و از آنجا که تن و روان مانند دو روی یک سکه اند یا بهتر بگوییم در هم تنیده هستند، درستی و سلامت یکی با دیگری در پیوندی تنگاتگ هستند و از این رو برای نگاهداری و پرورش تن مانند روان گوشزدهای بایسته شده است.

    2ـ جان، به اوستایی آَهو Ahu و به پهلوی اَخو Akhu ، نیرویی است که تن را به جنبش و کار وا میدارد. هوایی که به درون می دمیم و خوراکی که می خوریم با به هم آمیختن و سوخت و سازهای خود در بدن، سبب برپایی آن نیروی جنبش می شود که آن را جان می نامند. اکنون اگر یکی از اندام های کار ساز بدن و سرانجام قلب، از کار بیفتد دیگر این نیرو وجود نداشته و از میان خواهد رفت. از این نیرو در اوستا با نام “آتش زندگی” در چم “نیروی زندگی” نیز یاد شده است.

    3ـ روان یا آگاهی، به اوستایی اوروان Urvân ، که می توان گفت یک نامگذاری کلی است برای آن بخشی از انسان که از تن و جان جداست و به راستی آن بخش مینوی انسان است که پاسخگوی تمامی کردارها ( و البته اندیشه و گفتار) می باشد. از دیدگاه واژگانی نیز “اوروان” از ریشه ی “ وَر” آمده است که در چم نیروی تمیز نیک از بد و یا نیروی گزینش می باشد. از این بخش می توان با نام “ آگاهی” نیز یاد کرد که خود از دو زیر بخش درست شده است :

    یکی نهاد یا ضمیر خود آگاه و دیگری نهاد ناخودآگاه.

    اما این روان یا آگاهی دارای چه نیروهای درونی است که می توانند راه را از چاه باز نمایانده و ما را به سوی راستی و آگاهی رهنمون شوند و چه بازدارنده هایی برسر این راه وجود دارند؟ از این نیروها می توان بدینگونه یاد کرد:

    الف- مَنَ Mana ، جایگاه خرد و فرنودآوری (منطق) است. “ من” دستگاه ذهنی انسان است که رویهمی است از ابزارهای باشنده در انسان برای دیدن، شناختن کندوکاو کردن و سرانجام سنجش و گزینش. با این ابزار است که آدمی توانِ درست اندیشیدن و منطقی logical) اندیشیدن را دارا می باشد).

    مَنَ، به وسیله ی خرد ذاتی ( انبار شده در نهاد ناخودآگاه) و خردِ به دست آوردنی ( گرفته شده از دنیای پیرامون) خوراک داده می شود.

    وهومن Vohumana یا بهمن، آن ذهنی است که “بِخْـرَد” باشد و گزینش خود را بر مبنای نیکی و سازندگی انجام دهد .

    ب – بَئودا، به اوستایی بئوذَ baodha ، نیروی روشنایی و بینش و آگاهی درونی است. به گفته ی دیگر، مَنَ نیروی فرنودآوری (منطق) بوده که با نگرش و درک و سنجش در دنیای بیرون سرو کار دارد و بئودا با دنیای درون.

    پ ـ دَئِنا daenâ ، که وجدان یا دین انسان و مرکز اخلاق است. از آنجا که هر کس از روی خواست و درک و دیدگاه خود راه زندگانی اش را برمی گزیند، درنتیجه دئنا یا وجدان او در پی این گزینش و پیامدهای آن آرامش یافته و یا ناآرام می گردد. وجدانی که از راه اخلاق دور می گردد رنج می بیند و آلوده می شود.

    ت ـ فرَوهَر Fravahar ، نیروی پیش برنده. در اوستا فرَوَشی Fravashi ، برای این پدیده گزارش های زیادی داده شده است. گاتها از فروشی تنها در چم “ خَستو شدن” یا “ اعتراف کردن” و یا بهتر بگوییم “باور داشتن” و “ برگزیدن” یاد کرده است که در این پیوند می توان این واژه را مانند روان (اوروان) از ریشه ی “ وَر” دانست در چم گزینش و باور.

    فروهر در چم آن نیرویی است که انسان را در زندگی به پیش رانده و او را به پیشرفت وامی دارد. در این پیوند این واژه را بگونه ی “فرَ + وَر” می دانند در چم “ نیروی پیش برنده”. به گفته ای « فروهر، ذره ای از ذرات نور خدایی است که در هر کدام از ما به ودیعه گذاشته شده که قوه پیشرفت و ترقی بوده و راهنمای ما به سوی پیشرفت می باشد.»

    در نگر آورید که اهورامزدا، گوهر و سرچشمه ی همه ی هستی و همانا نیرو و انرژی و نور است و اوست که گوهر و سرچشمه ی خرد و آگاهی است . این نیروی آگاه، این نورِ آگاهی و این درستی ناب در همه جا هست، و همچنین در ما انسان ها. این نیروست که اگر به وسیله ی دید درونی، بئودا، دریافت شود سبب روشن شدن راه پیشرفت و تکامل است. این نیروی پیش برنده را “فروهر” می نامند.

    ج ـ سروش یا سرَ ئوشَه Sraosha ، آن نیروی الهام و نهیب زننده ایست که در نهاد و ضمیر ناخودآگاه ماست و از درون به ما انگیزه داده و به جنبش وامی دارد تا به دنبال درستی ها باشیم. از این نیرو با نام های “ندای درون” ، “ ندای وجدان”، “ شنوایی خدایی” و مانند آن نام می برند. ریشه ی این واژه “سرَوائو”‌می باشد در چم “ شنیدن”، شنیدنی درونی و ژرف.

    اجازه بدهید تلاشی کنیم تا بوسیله ی یکی دو نمونه آوردن و بگونه ی نمادین این نیروها را به نگاره در آوریم تا فهم آنها ساده تر گردد:

    اگر “ تن” انسان را به بدنه ی اتومبیلی مانند کنیم، موتور این اتوموبیل را می توان به “ جان” یا نیروی جنبش مانند نمود که از سوخت ( بنزین و مانند آن) خوراک می گیرد. این “تن” به خودی خود هیچ نیروی فرادیدگری (تصمیم گیری) برای گزینش راه و همچنین تندرستی و سلامت خود ندارد بلکه این راننده ی وسیله است که فرمان آن را در دست دارد. این راننده “ روان” است.

    “ روان” برای درک درست از چگونگی راه و گزینش درست آن نیاز به ابزارهایی دارد که همان “بئودا” یا نیروی دریافت و شناخت او از بربست ها (قوانین) رانندگی و چگونگی راه و تمامی سازه های (پارامترهای) هناینده (تاثیر گذار) بر آن است تا به کمک “ من” یا خرد و فرنودآوری خود، فرا را ببیند و رای درست بدهد (تصمیم درست بگیرد).

    نور چراغهای این وسیله که پیش پای او را روشن می نماید تا با چشمان باز پیش رو را ببیند، همان “ فروهر” یا نور خدایی است.

    اما آیا این نور می تواند به یک اندازه راه را به همگان بنمایاند و یا همیشه به یک اندازه توان روشنایی بخشیدن دارد؟ اگر نه چه سازه هایی (عواملی) است که در کم یا زیادی نیرو و کاربرد آن هنایش دارند؟

    بی گمان این نیرو بخودی خود یکنواخت بوده و بر همه یکسان می تابد. این ما انسان ها هستیم که گاهی نمی توانیم آن را ببینیم و دریابیم. دلیل آن نیز نداشتن (دئنا) دین یا وجدان پاک است. دئنا را می توان به آیینه ای یا بهتر از آن به کریستالی مانند نمود که در بهترین و پاکترین بُوِش (حالت) خود بازتاب دهنده و یا گرد آورنده ی نور خدایی و آگاهی راستین است تا برآیند آن را به مرکز خرد و آگاهی ما رسانده و به باز شناسی راه درست یاری رساند.

    اما شوربختانه بازدارنده های بسیاری در ما هستند که مانند غبارِ نشسته بر روی آیینه، بر آیینه ی وجدان ما نشسته و از گذر نور پیشگیری می کند. این بازدارنده های ویرانگر، همان هایی هستند که با نام هایی مانند سرگشی های خشم، کینه، نفرت، دودلی و تردید، ترس و مانند آنها یاد می شوند.

    در این میان “سروش” ، ندای درونی نیز از ژرفای نهاد و ذهن و ضمیر، راه به نیروی دریافت می جویند تا آن را برای دریافت نور انگیزه داده و نیرو دهند. پس می بینیم که نزدیکترین، مناسب ترین و شاید تنها راه برای رسیدن به نور و روشنایی، پاکسازی آیینه ی دل و وجدان و دین از سازه های بازدارنده است.

    برای انجام این کار می بایست که نخست این سازه ها و فرآیند برآمد و بروزشان را شناخت تا بتوان به از میان برداشتن آنها همت گماشت .


    

    واژه ی "مینو" که واژه های مینوی یا معنوی از آن ریشه گرفته اند، از آن واژه هایی است که در چم آن گزارش های گوناگون و برداشت های گوناگون تری شده است. مینو همان مَئینیو mainyu اوستایی – گاتهایی است که از ریشه "من" گرفته شده است و در چم "ذهنی" و آنچه که با دستگاه ذهنی در پیوند است می باشد. مینو را به چم گوهر یا ذات یا اسانس نیز گویند.

    28 - بهشت و دوزخ در دین زرتشتی چگونه است؟
         چاپ

    بهشت از واژۀ: وَهیشتِم مَنُو در اوستا آمده به چم (معنی) بهترین حالت- وه (به) وهیشتم (بهترین) منو(منش) که در پارسی به صورت ( به، بهتر، بهشت) در آمده است و واژه دوزخ از دروجو دِمانِه آمده یعنی جایگاه دروج (دروغ) و هر دو حالت های مینوی است و نه مادی و نه جایگاهی که خداوند ساخته و آماده کرده باشد تا روان شخص نیکوکار یا بد کردار را به بهشت یا دوزخ بفرستد پس بهشت حالتی است که روان شخص نیکوکار درآن به شادی، روشنایی و آرامش می رسد و دوزخ حالتی است که روان بد اندیش به سکوت و تاریکی می رسد و برای حالت دوم همیشگی نیست و روان پس از زمانی پالوده شدن به بهترین حالت مینوی خواهد رسید.

    درکهن‌ترین کتاب مدون دینی که تاکنون به دست آمده و گات‌ها نامیده می‌شود وکتاب‌ آسمانی ما زرتشتیان است، اشوزرتشت برای نخستین بار این باور را مطرح می‌نماید که جهان از دو بخش گیتی ومینیو تشکیل شده که باهم و درهم بوده و از یکدیگرجدا نیست. انسان به سبب برخورداری از خرد و وجدان و روان و فروهر، موجودی مینوی است و چون«من» دارد، می‌تواند از مرز غریزه بگذرد و منِ خود را کامل در اختیار گرفته، به سوی هومنی یا اهرمنی هدایت کند. پس «روان» که مانند چشم و گوش و زبان، جای ثابتی نداشته، سکان بدن را در اختیار دارد، مسوول است و باید پاسخگو باشد و پادافره رفتار خویش را هم در این گیتی و هم در جهان واپسین، بر پایه هنجاری که در هستی به‌دقت برقرار است و قانون اشا نامیده می‌شود، دریافت کند و درحقیقت، هرکس همان می‌درودکه می کارد.

    در باور زرتشتی، فروهر پس از مرگ به اصل خویش، اهورا مزدا باز می‌گردد. درحالی‌که روان، در روز چهارم پس از مرگ از بدن جدا می‌شود و در دادگاه عدل الهی به داوری مهر و سروش و رشن و اشتاد محاکمه می‌شود و در وهیشتم مینیو(بهشت) یا در اچیشتم مینیو(دوزخ)، جای می‌گیرد و پس از کیفر پادافره خویش که بیشینه سی سال طول خواهد کشید، در گروسمان یا خانه نور و سرود، به فروهر خویش می‌پیوندد. به همین سبب است که بهدینان مرگ را پایان زندگی ندانسته، نازندگی یا شکل دیگری از زندگی می‌دانند، ازاین‌رو پس از درگذشت عزیزانمان، پرسه می‌گیریم وسیاه نمی‌پوشیم و گریه و زاری زیادی نمی‌کنیم. البته بهشت (بهترین جای مینوی که درتصور می‌گنجد) و دوزخ(خانه دروغ) در باور زرتشتی، جایی مینوی است که جزییات آن از درک انسان خارج است، وهمه پادافره، چه خوش‌آیند وچه ناراحت‌کننده، جنبه فیزیکی و تنبیه یا تشویق بدنی نداشته، روحی وروانی است. 

    

    از دیدگاه زرتشت خداوند کینه توز انتقام جو خشمناک مجازات گر قهار ویران گر جبار و عذاب دهنده آدمی نیست بلکه خوبی و داد مطلق است و بدی در آستان او راه ندارد اهورا مزدا برای همه خوشبختی می خواهد و از این روی راه درست زیستن را برای هر آن کس که نیک بی اندیشد باز می گذارد.

    آنان که کژروی می کنند هنجار هستی را نادیده می گیرند بر بنیان متافیزیکی و فیزیکی (کنش و واکنش )یا (علت و معلول) نتیجه کار کرد خود را دریافت می دارند و این مجازاتی از بیش طراحی شده و از جانب آفریدگار نیست این تنها بازتاب کنش خود آن هاست که به سویشان وا کنش شده است از این دیدگاه این آفریدگار نیست که جایگاهی بنام دوزخ برای شکنجه انسان پدید آورده باشد بلکه این خود انسان است که به واسطه عملکرد خود در حوزه اندیشه خود را دوزخی یا بهشتی می پندارد .

    بر این بلیه بهشت یا بهترین هستی بازتاب اندیشه گفتار کردار نیک انسان و دوزخ یا بد ترین هستی بازتاب اندیشه گفتارو کردار بد انسان است که هم زمان درهر دو جهان مادی و معنوی اصطلاحات این جهان و آن جهان به سوی بعد مادی ( تن )و بعد معنوی یا مینوی (روان )انسان باز خواهد گشت.

    


    29 - رابطه زرتشتیان با آتش چیست؟
         چاپ
    mobed_firoozgariدر حدود 1738سال پیش ازمیلاد، اشوزرتشت از روی شناخت کامل، پایه دین خود را بر یکتاپرستی استوارکرد و نماز را نیاز بشـر و تنها سزاوار اهورا مزدا(دانای بزرگ هستی‌بخش) دانست. اوستا خداوند را«شیدان شید»که همان مفهوم نورالانوار را دارد، دانسته و در همه ذرات هستی درتجلی می‌بیند و براساس این باور، پرستش‌سو(قبله)ی زرتشتیان«نـور» قرارداده شده است .

    زرتشتیان در شبانه‌روز پنج بار با تنی پاک و روانی آماده رو بسوی نور، بامداد رو به خاور و پسین رو به باختر و شب‌ها در برابر ماه یا آتشی روشن یا شمعی یا چراغی فروزان می‌ایستند و اهورامزدا را نماز می‌گذارند.

    آتش درمذهب زرتشت نماد«اشه»(عشق وراستی وپاکی) است، چراکه آتش تنها ماده ایست که آلودگی را به خود نمی‌گیرد و همیشه و درهمه‌حال به سوی بالا می‌رود و ماهیت اصلی خود را حفظ می‌کند و خود می‌سوزد و دیگران را گرما و نـور می‌بخشد. مردمان اشون یا راستی‌جو، نیز همانند آتش آتشکده درهمه‌حال یکسان و یکرنگ بوده، پلیدی‌هاو دروغ را با دانش خویش و عشق به اهورامزدا می‌سوزانند و نور و شادی وگرما وانرژی به جامعه می‌بخشند. در عرفان ایرانی نیز عشق به آتش تشبیه شده است.

    مهارآتش و چگونگی استفاده بهینه از آن یکی ازبرترین کشفیات بشر بود،که به تمدن و پیشرفت انسان شتابی افسانه‌ای بخشید. آریایی‌ها، در مناطق شمالی ایران و جنوب روسیه که بسیار سرد بود و زمستان درازی داشت، زندگی می کردند و آیین بیشتر مردم طبیعت‌پرستی بود و به آتش برای روشنایی و گرم‌ کردن خانه و کاشانه و پختن غذا و غیره بسیار نیازمند بودند و چون کبریت نیز وجود نداشت و فراهم کردن آتش بسیار سخت و وقت‌گیربود، آتش را در جایی بنام آتشکده همیشه روشن نگاه می‌داشتند. اشوزرتشت پس از برگزیده شدن به پیامبری، وجود این جایگاه را بسیار لازم وزندگی‌بخش تشخیص داد و با اضافه‌کردن آتش آتشکده با آتش 16 طبقه اجتماع(آهنگر و مسگر و نانوا و غیره) مفاهیمی مینوی به آن بخشید و به صورت پرچـمی مقدس برای زرتشتیان درآورد. که تا امروز نیز این چنین است و زرتشتیان آتش موجود درآتشکده را نماد موجودیت خود یا پرچم و درفش دین زرتشتی با چندین هزار سال هویت دینی و فرهنگی خود می‌دانند که به وسیله موبد آتشبند(آترون ) همواره روشن نگاه داشته می شود. نام اصلی آتشکده‌ها، آدریان است که آتش ورهرام یا بهرام و درب‌مهر نیزگفته می‌شود و همواره در طول تاریخ شامل مجتمع دینی و آموزشی و فرهنگی نیز بوده است.

    پرستش سو(قبله): جهتی است که پیروان هر مذهبی در سرتاسر جهان درهنگام نماز، هـمواره رو به آن سو به پرستش خدا می‌ایستند. آتش هرگز پرستش‌سو (قبله) زرتشتیان نبوده است. و بهدینان تنها در داخل آتشکده، رو به آتش مقدس که حالت پرچم دارد، می‌ایستند و به ستایش خدا می‌پردازند. حتی همسایگان آتشکده نیز رو به‌سوی آتشکده نماز نمی‌گزارند، وهیچ بهدینی از دیگر زرتشتیان نمی‌پرسدکه آدریان شهر در کدام جهت است تا قبله سوی خود قرار دهد. بلکه همیشه در هنگام نماز رو به سوی نورایستاده واهورامزدا را پرستش می‌کنند.

    در بین هرملتی نمادهایی وجود دارد که به خاطر بار مینوی که دربردارد، ستوده می‌شود و اگر به درستی درک نشود ممکن است موجب داوری اشتباه شود.

    فردوسی بزرگ این مهم رادرک کرده و در شاهنامه می‌فرماید:

    بدانگاه بد آتش خوب رنگ - چو مر تازیان را مهراب سنگ

    مپندار که آتش پرستان بدند - پرستنده پاک یزدان بدند

    همه جهانیان آتش را دوست داشته و درآغاز پرستش خدای خود، مایل هستندکه شمعی را روشن کرده و به ستایش خدا بپردازند. آتش المپیک همیشه روشن نگاه داشته می‌شود و همه‌ساله با شکوهی بسیار در محل برگزاری المپیک برافراشته می‌شود. مراسم آتش‌افروزی و چراغانی و آتش بازی به هر بهانه شادی برانگیز، در سرتاسر گیتی مرسوم و شادی‌افزا است.

    آتش موجود درآتشکده‌های یزد و تهران و اصفهان از آتش آتشکده کاریان شیراز آورده شده و هرساله با آتش 16طبقه اجتماع بزرگ (به زبان دری «مَس») ممزوج شده است.

    همیشه آتشکده‌ها ساده و بدون زرق و برق ساخته می‌شده است. سرستونها و زواره‌های سنگی آتشکده یزد با نقوشی برجسته و زیبا کار هنرمندان سنگ تراش اصفهانی بوده و از معماری آتشکده‌های پارسیان هند الهام گرفته است.

    باید کوشش کرد تا با شناخت درست باورها در مورد دینی داوری کرد.کاش از این همه افترا زدن به یکدیگر دست برداریم و به همبستگی بیندیشیم، به ویژه امروزه که ابرقدرت ها به دنبال ازبین بردن فرهنگ و تمدن ایرانیان هستند.


    30 - دو گوهر همزاد (سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو) که در گاتاها از آن سخن به میان آمده ، چیست؟
         چاپ
    ffravaharrدو گوهر همزاد : سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو



    "این دو پدیده ی همزادی که در آغاز آفرینش به صورت دو نیروی متضاد در اندیشه و گفتار و کردار ظهور نمودند یک نیکی است و دیگری بدی . انسان دانا از میان این دو ، نیکی را بر گزیند ولی شخص نادان چنین نخواهد کرد ." (گاتها 30 بند 3)



    اشوزرتشت در فلسفه ی پیام خود به دو گوهر همزاد ولی متضاد اشاره دارد که در نظم هستی نقش دارند . اثر این دو گوهر ، نیرویی است که در کوچکترین ذره ها به صورت مثبت و منفی در پروتون و الکترون وجود دارد و در همه جای هستی حتی کهکشان به گونه ی کشش و رانش و یا دو نیروی ناهمگون اثر می گذارد . بنا به تعالیم آیین مزدیسنا، در اندیشه ی هر کس از هنگام تولد دو نیروی متضاد بوجود می آید که پایه و اساس آفرینش اندیشه ی انسان بر آن ها قرار گرفته . این دو نیرو ، خوبی و بدی یا سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو هستند .



    این دو گوهر یا پدیده در اندیشه اند و ناسازگاری و وارونگی ، راستی و ناراستی ، پدیدآرندگی و تباهکاری ، افزایندگی و کاهندگی ، روشنی و تیرگی ، دوستداری و دشمنی ، هستی و نیستی ، سامان و بی سامان ، دل آزردگی و دلگرمی ، در این جهان و در اندیشه ی آدمی به نام دو گوهر یا دو مینوی که نخستین سپَنتامَینو یعنی روشن روان و دیگری اَنگرَه مَینو یعنی تیره روان شناسانده شده است . این دو نیز با روان با هم ، همزاد و توامان و برادر دوقلو هستند .



    در این میان اگر قدرت سپَنتامَینو در اندیشه ی انسان فزونی یا بد انسان را به سوی خوشبختی و کامیابی و اگر اندیشه ، راه اَنگرَه مَینو را در پیش بگیرد ، بعکس آدمی به سوی ناراحتی و بدبختی خواهد رفت و بنا به عقیده ی ما در هر دو جهان ناکام خواهد شد . این نگاه اشتباهاً به دوگانه پرستی تعبیر شده است در حالیکه دو گانه پرستی یعنی پرستش دو خدای متضاد . مثل خدای توانایی و خدای ناتوانی ، خدای دارایی و خدای بی نوایی ، خدای تندرستی و خدای بیماری و ... . اعتقاد درست بر این است که اهورامزدا همه ی جهان را از جمله انسان را آفریده و به انسان قدرت اندیشه داده و این اندیشه می تواند دو راه را در زندگی برگزیند . راه خوبی یا سپَنتامَینو و راه بدی یا اَنگرَه مَینو . اهورا مزدا خدای خوبی و اهریمن خدای بدی نیستند . زیرا هیچ گاه برای اهریمن نماز و نیایشی انجام نمی شود . و پیوسته شکستش آرزو می شود . اهورامزدا خالق اندیشه ی انسانهاست و سپَنتامَینو و اَنگرَه مَینو (اهریمن) زاییده ی اندیشه و کردار انسانها هستند .
    31 - نشان فروهر چه مفهومی دارد؟
         چاپ

    ffravaharrاین نقش که درتخت جمشید و سردر برخی ساختمان‌های زرتشتیان می بینیم، فروهر است. هر پرچمی وهر نمادی بار مینوی در بردارد که بایستی برای درک مفاهیم آن به جزییات بیشتر توجه کرد. پرچم ما وایتالیایی ها یکی است، سه رنگ سبز و سفید و قرمز دارد. در پرچم ما ایرانیان، سبز بالا و سفید میان وقرمز پایین است. ما ایرانیان به جهانیان اعلام می‌کنیم که نخست سبزکه نماد سرسبزی و شادی و آبادی و خرم کردن است را دوست داریم، سپس رنگ سفید را (که نماد بهمن و نیک‌منشی و آشتی و دوستی می‌دانیم)، می‌خواهیم و در پایان اگر مجبور شدیم، به رنگ قرمز یعنی اسلحه برای دفاع از کیان ملی و فرهنگی خویش روی می‌آوریم. ولی ایتالیایی‌ها این سه رنگشان عمودی است یعنی میگویند برای آبادانی کردن و صلح و جنگ به یک نسبت ارزش می‌گذارند.

    «فروهر» هم یک نماد باوری زرتشتیان است. در باور بهدینان همه موجودات از ذره‌ای از نورهای بی‌پایان اهورامزدا برخوردار هستند و این نیروی اهورایی که «فروهر» نامیده می‌شود، به انسان به میزان بسیار شایسته‌تری بخشیده شده است. فروهر به چم فره پیش برنده است که به روان انسان نیروی خارق‌العاده، شناخت قوانین اشا و ابداع واختراع و یاری رسانیدن به اهورامزدا در دگرگونی و پیشرفت جهان را می‌بخشد.

    پادشاهان هخامنشی هم باور داشتند که ازفروهر ویژه‌ای برخوردار هستند که آن را «فره‌شاهی» می‌نامیدند و توان زیاد خود را به سبب برخورداری از این نیرو می‌دانستند که در سنگ‌نوشته ها، بارها یادکرده اند. آن‌ها دستور دادند که نگارگران و نقاشان بر پایه این باور، نگاره ای بکشند تا نشان هخامنشیان شود. نخست این نگاره به گونه شاهینی بود که بدنی از انسان هخامنشی داشت. سپس بال و دم و سایر بخش‌های این پرنده نیز بر پایه باورهای زرتشتیان کامل شد و بدین‌گونه مهر رسمی داریوش و سایر پادشاهان هخامنشی شده، درهمه‌جای تخت‌جمشید و نقش رستم و سربرگ همه سنگ‌نوشته‌ها در همه‌جای کشور پهناور ایران آن روز به عنوان نماد دولت هخامنشی بر سینه کوه‌ها و صخره‌ها وکاخ‌ها وحتی گورها حک شد. این نگاره مانند صلیب برای عیسویان یا کعبه برای مسلمانان یا ستاره داوود برای یهودیان، آرم و نشان زرتشتیان جهان است. بسیاری از مفاهیمی که اشوزرتشت آموزش داده را در آن می‌بینید. این مفهوم‌ها را همگی باید بدانند و از این پیام‌های زیبا واندیشه‌برانگیز و انسان‌ساز بهره گیرند و به امید خدا موجب یکپارچگی وهم‌بستگی بیشتر همه ایرانیان شود تا در ساختن ایرانی آباد وآزاد، کامیاب باشند.

    این نگاره، انسانی را در شکل پیرمردی با لباس آراسته نشان می‌دهد که با قامت برافراشته ایستـاده و با سری پوشیده رو بسوی خاور دارد و به شکل پرنده‌ای باشکوه و پرتوان با بـال‌های گشاده درحال پرواز و درحال عبور از حلقه ایست که درمیان دارد. آن، حلقه مهر(عهد وپیمان ) را در دست چپ گرفته و با دست راست درحال نیایش اهورامزدا است. این نگاره بسیار پرمعنی، شاید یکی از نخستین نقاشی‌های سور‌رئالیستی(دربردارنده مفاهیمی فلسفی) درجهان باشدکه آشکارا، مفاهیم آرمانی یک زرتشتی راستین را به تصویرمی‌کشد، وبه صورتی فشرده به بیننده نشان می‌دهد:

    1- پیر سالخورده با قامتی برافراشته ، نشان دهنده دانش و تجربه فراوان است .

    2- نگاره با سری پوشیده، رو بسوی خاور با دست راست خود درحال نیایـش اهورامزدا است. درفرهنگ زرتشتی نور و روشنایی نماد« اشـا»(راستی وپاکی) وطلوع نماد امید و شادی است.

    3- حلقه مهر، در دست چپ که باور بر این است که به دل نزدیک‌تراست، آن سوی این حلقه کسی نیست، یعنی پیمان‌بستن با خدا را نشان می‌دهد(درآیین مهر پرستی که پیش از اشوزرتشت در ایران رواج داشت، حلقه مهر، نشانه‌ای ازگردی خورشید و نماد مهر و پیمان بود، که توسط زرتشتیان نیز پذیرفته شد و درکتیبه‌های باستانی ایران دو نفر را درحال بستن پیمان با حلقه مهر می‌بینید. بعدها این حلقه توسط همه مردم جهان با همان مفهوم به‌کارگرفته شد وکوچک شده، ویژه پیمان ازدواج شدکه همسران به انگشت دست چپ همسر خود می نمایند.)

    4- بال‌های برافراشته، دو دست پرنده را نشان می‌دهدکه دارای سه ردیف بال بوده وبا تمام وجود درحال پرواز است و نشان می‌دهدکه هر زرتشتی بایستی همیشه با بال‌های برافراشته هومت و هوخت وهورشت(اندیشه وگفتار و کردار نیک) خود را درحال پرواز نگاه داشته، از افتادن به کاستی‌ها وکژی‌ها دور نماید. همه انسان‌ها توانایی اهورایی زیستن را دارند، ولی اینگونه پرواز پیوسته، تنها کار شایسته جویان است که آموزش و تجربه و تمرین می‌خواهد.

    5- حلقه‌ای که این انسان سالخورده را در میان می‌گیرد، نشان‌دهنده این جهان خاکی است که هیچکس راچاره‌ای جز عبور از آن نیست(ایرانیان باستان به گرد بودن زمین پی برده بوده‌اند). شایسته است که انسان با این همه توان فردی و اجتماعی که خداوند به او بخشیده است، بتواند برای خود و دیگر مردم، بهترین جهان مینوی یا «وهیشتم مینیو» را سازنده باشد و با انسانـی‌ترین روش مـمکن زندگی کرده از این حلقه فانـی بگذرد.

    6- دُم پرنده نیز دارای سه ردیف است که نشانده دُژمت ودُژوخت و دُژورشت یا اندیشه و گفتار وکرداربد است که هرچند انسان را از آن گریزی نیست وبا این اندیشه‌ها به دنیا می‌آید و از جهان درمی‌گذرد و در پرواز او نقش بازی می‌کند، ولی یک انسان آرمانی زرتشتی بایستی بدی‌ها را به زیرانداخته و از رفتارهای ناشایست تا می‌تواند، دوری کند.

    7- دو پای پرنده بصورت دو نوارگرد است که نشان دهنده سپنته‌من وانگره‌من است که در نهاد همه مردم نهاده شده است. این دو در باور اشوزرتشت، گوهر و همزاد هستند و انسان تنها موجودیست که به سبب برخورداری از منه(خرد) و دَ اِ نو(وجدان)، با اراده و اختیار کامل، می‌تواند همه سپنته‌من‌ها را برگزیند و با انگره‌من‌ها، درحال نبرد همیشگی باشد.

    امید است همه ایرانیان بویژه جوانان، بیش از پیش به این نگاره بسیار بامفهوم که شـاید یکی از بزرگ‌ترین هنر نیاکان با فر و شکوه‌مان بوده است، توجه ویژه‌ای داشته، باخودشناسی وخود‌باوری به فرهنگ پربار و پر از افتخار و سراسر زیبای ایرانیان پی برده و چنان زندگی کنیم که پیام‌های این نگاره پر از راز و رمز از بیندگانش خواستار است. باورهای اهورایی نیاکان را پایه زندگی اندیشمندانه خود قراردهیم.


    32 - اهریمن در دین بهی چگونه تعریف شده است؟
         چاپ

    اهریمن از واژۀ انگره مینو آمده است که در ذهن انسان ِ بد اندیش که از دانش بی بهره است و نمیخواهد از دانایی بهره گیرد شکل می گیرد،و در برابر آن، انسانی که از دانایی و خرد بهره می گیرد در اندیشه اش سپنتا مینو که منش سازنده است زاده می شود که گزینه مقابل انگره مینو است. بنابرین خداوند آفرینندۀ اهریمن نیست بلکه انگره مینو(بد اندیشی) از انسان کژاندیش سرچشمه می گیرد و پدیدۀ مادی نیست که در پی کشتن او بر آییم و یا مرده باشد.شکسته اهریمن باد واژه ای است که هر زرتشتی در نماز تکرار می کند تا بد اندیشی(اهریمن) در نهاد او پویا نشود و به جای آن نیک اندیشی شکوفا گردد

    اینها هردو واقعیت دارند یعنی هر لحظه ممکن است ذهن یکی با اندیشه بد ( اهریمن ) آمیخته گردد و این بدی در گفتارش تاثیر داشته باشد و یا به کردار ناشایست تبدیل شود ولی هستی ندارد یعنی آفریده نشده و انسان نا آگاه است که آن را در باور خود ثبت خواهد کرد .

    برای آشنایی بیشتر در این زمینه و کسب آگاهی های ژرف تر ، به نسک (کتاب) زرتشت و آموزه های او به قلم روانشاد موبد شهزادی(که از تارنمای جنبش فرزندان زرتشت میتوانید دانلود کنید) برگهای 112 تا 138 مراجعه کنید.
    33 - مراحل عرفان در دین زرتشت چگونه است ؟
         چاپ

    شناخت خداوند ، پرورش و پویایی ویژگی های نیک اخلاقی و نزدیک شدن به اهورامزدا، مهمترین هدف سفارش شده اَشوزرتشت در زندگی انسان است . پیام آور ایرانی باور داردکه اگر انسان رفتار خود را به شش فروزه یی که از خداوند سرچشمه گرفته هماهنگ سازد ، گذری به هفتمین مرحله نیز خواهد داشت و به جایی خواهد رسید که سعدی نیز به آن اشاره کرده است ، رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند.

    نخستین گام در راه نزدیک شدن به اهورا ، وَهومن یا منش نیک است ، این واژه در زبان فارسی به بهمن تبدیل شده است . نیک اندیشی یکی از فروزه های ذاتی خداوند است که انسان نیز بایستی در نخستین گام آن را در خود پرورش دهد .


    گام دوم ، گزینش اَشَه وَهیشْتَه یا بهترین اشویی است که در زبان فارسی به اردیبهشت تبدیل شده است . اشویی در ذات خداوند ، هنجار مطلق و توانایی نظم بخشیدن است ، این فروزه در انسان نیز کوششی برای هماهنگی در رفتار بر پایة اشویی ، یعنی پیوستن به راستی است .

    

    خْشَترَه وَئیریَه که در زبان فارسی به شهریور تبدیل شده است توانایی مینوی و پادشاهی بر خود معنی می دهد توانایی گذشت و مهربانی ، توانایی کنترل رفتار ناهنجار اشا، توانایی دفاع از حق و مبارزه با دروغ ، توانایی رسیدن به آزادی و آزاد منشی و ..... که گام سوم در راه شناخت است .

    

    گام چهارم ، فروزة «مهرورزی» است که در گات ها به گونه سپنتَه آرَمئی تی بیان شده و در فارسی به سپندارمذ یا اسفند تبدیل شده است . در بینش اشوزرتشت رابطة بین انسان وخدا بر مبنای دوستی و محبت است نه از روی ترس و بیداد ، پس انسان باید فروزة «مهرورزی» را در خود افزایش دهد ، خویشتنداری ، گذشت ، فروتنی ، مهربانی ، بخشندگی و دهشمندی از پرتوهای این فروزه هستند .

    

    گام پنجم به صورت هَه اوروَتات ودر فارسی به گونه خورداد بیان شده در این مرحله رسایی وکمال در انسان پدیدار خواهد شد و او را به تدریج به انسان آرمانی نزدیک خواهد کرد.

    

    در بینش اشوزرتشت رسایی و جاودانگی که ششمین مرحله است بهم پیوسته هستند . یعنی اگر انسان به رسایی برسد خود به خود به «بی مرگی» نیز خواهد رسید. اَمِرَه تات که در فارسی به صورت امرداد آمده ، جاودانگی معنی می دهد ، بی گمان این فروزه از ویژگی ذاتی خداوند است ولی انسان نیز بر پایه نظامی که در آفرینش او پیش بینی شده به گونه ای دیگر و به طور نسبی جاودانه خواهد شد .

    

    هفتمین گام ، در راه عرفان و شناخت اهورا ، سرَئوشَه است این واژه در فارسی به گونه «سروش» بیان شده ، نور حقیقت و ندای اهورایی است که چون مشعلی ، نهاد انسان و دیده دل عارف را روشن خواهد کرد ، بنابراین در کنار کار و کوشش ، مراحل عرفان نیز در انسان سپری می شود ، فروزه هایی چون پاکی و راستی ، توانایی سازنده و مهرورزی پویا خواهد شد تا رسایی و پایندگی در نهاد او فزونی یابد .
    34 - آیا در دین زرتشت از اختیار ما انسان ها برای انجام کارها بحث شده است؟
         چاپ
    در دین زرتشت ، تنها از اختیار سخن رفته و چیزی به نام جبر وجود ندارد . پیام آور آریایی در سروده های خود ، گات ها(یسنا هات سی بند 2) می فرماید : بهترین گفته ها را به گوش بشنوید ، با اندیشه ای ژرف به آن بنگرید ، سپس هر مرد و زن از شما با اختیار بهترین راه را برای خویش برگزینید . این نشانه ای از آزادی گزینش در انسان است که در تمام کارها وانتخاب ها می تواند نقش داشته یاشد.
    35 - آیا « چینود پل » می تواند دلیلی بر مادی بودن دنیای دیگر باشد ؟
         چاپ
    این پل در گات ها به نام چینَوَت پِِرِتو آمده است که چین یعنی چگونه چینَوَت یعنی چگونه زیستی و پِرِتو یعنی گذرگاه است . چون روان در گذشته حالت مادی ندارد بنابراین این گذرگاه نمی تواند به صورت پلی که از چوب و سنگ و غیره ساخته شده تعبیر شود چینوت گذرگاهی است مینوی که روان نیکوکاران از آن به شادمانی عبور خواهند کرد .
    36 - خداوند در دینِ زرتشت چگونه بیان شده است ؟
         چاپ
    در بینش اشوزرتشت ،خداوند با نام اهورامزدا بیان شده است اهورا یعنی «هستی بخش» مز یعنی «بزرگ» و دا از «دانش و دانایی» آمده است بنابراین خداوند ، دانای بزرگ هستی بخش است که انسان را برده و بنده خویش نمی داند بلکه با خردی که به او هدیه کرده است جایگاه ارزشمند انسانی را به او پیشنهاد کرده است .
    37 - آیا در دین زرتشت ، کشتن انسان در شرایطی مانند "مجازات اعدام" یا شرایط دیگر آزاد است ؟
         چاپ
    در دین زرتشت سفارش شده تا هرفرد با یاری خرد خویش به سوی یگانه هنجار هستی یعنی راستی ، درستی و ارزش های نیک انسانی روی آورد و آرمان پیامبر این است که ظلم ، بیداد ، ستم ، جنایت و هرگونه کرداری که از کژاندیشی سرچشمه گرفته باشد در بین مردم وجود نداشته باشد . بنابراین چنانچه فردی از هنجار اشا پیروی نکرد از فرهنگ زرتشتی جدا گشته است و مجازات او بر اساس قوانین موجود در زمان و مکان خواهد بود.
    38 - در گاتها از عدالت چگونه صحبت می شود ؟ اگر ممکن است چند مثال بیاورید
         چاپ
    در گاتها از آزادی واختیار کامل برای زن و مرد سخن به میان می آید و این آزادی مربوط به قوم ، نژاد و افراد ویژه ای نیست و برای همگان است . خداوند در گاتها سراسر نیکی و داد است که نقش یاوری وهمکاری با انسان را دارد . اهورامزدا هیچگاه بین انسانها تفاوتی نمی شناسند مگر در انتخاب راه راست و نادرست - شخص گمراه ، اگر در عذاب وجدان بسر می برد از روی آزادی خود ، راه خویش را برگزیده و مسئول کردار خویش است . بازتاب کردار نیک و بد هر فرد که برگرفته از خرد رسا و یا بی تفاوتی نسبت به اندیشه است به شخص باز خواهد گشت .
    39 - درباره مبارزه نیکی و بدی آیا در مقابل بدیها و بدکاران می باید ساکت نشست یا باید مبارزه کرد ؟ این مبارزه می تواند قهر آمیز نیز باشد؟
         چاپ
    اشوزرتشت در پیام خود به ویژه در هات 32 بند 16 از گات ها - مبارزه با بدی و دروغکار را به کمک ابزار دانایی یعنی سخن درست ، قاطع و دلایل منطقی می داند در هات 30 بند 9 و 10 وجود همازوری راستکاران و تازه کردن جهان را ابزاری برای مبارزه با زور دروغکاران می داند و در هات 31 بند 18- پیشنهاد می دهد که چنانچه بدکاران به راه راست نیامدند باید با قدرت در برابر آنها ایستادگی کرد .
    40 - دستهای بر افراشته که در گات ها آمده به چه معنی است؟
         چاپ
    در چند سرود گاتها اشوزرتشت از نمنگها (نماز) سخن می گوید که از اوستا نَه زَستُو(دست های بر افراشته) یاد شده است.دست ها به هنگام نیایش وقتی بالا قرار می گیرد به چند انگیزه پرداخته می شود نخست اینکه نیاز و خواسته را از اهورا بیان می کند، انسان به سوی بالا و پیشرفت توجه دارد و سوم با انگشتان خود می توان انرژی های مثبت درون خویش را پویا سازد.
    41 - آیا در دین زرتشت صحبتی از روح و ارتباط آن با جسم مادی آدمی شده است؟
         چاپ

    در باور زرتشتیان انسان از دو بخش مادی و مینوی تشکیل شده است که در بخش مادی تن و جان با دو بخش دیگر یعنی فروهر و روان(روح) هماهنگی لازم وجود دارد و رفتار و عملکرد تن و جان برگرفته از سفارش فروهر بوده و چگونگی آن نیز بر روان تاثیر خواهد گذاشت، شادمانی روان و آزرده شدن آن را در پی خواهد داشت.

    
    42 - نتیجه اعمال خوب یا بد چگونه به انسان برمی گردد؟ آیا بعد از مرگ معادی وجود دارد؟
         چاپ
    در فلسفه اشو زرتشت کردار نیک انسان و عملکرد بد او نتیجه ای دارد که از همین جهان بر روان شخص اثر خواهد گذاشت. فرد بد اندیش از روان آزرده ای برخوردار خواهد شد و فرد نیکوکار روانی آرام و شاد خواهد داشت این روان پس از مرگ نیز همچنان جاودانه خواهد بود و از عملکردی که جسمش در جهان مادی داشته است شاد و خشنود خواهد بود و یا برعکس عذاب کشیده و آزرده خواهد شد تا اینکه پس از زمانی گذرا پالوده گشته و به روشنایی و شادی برسد.
    43 - هدف اهورا مزدا از خلقت انسان چیست؟
         چاپ
    از روی پیام گات ها می توان نتیجه گرفت که انسان برای درک شکوه و زیبایی آفرینش اهورایی، پذیرش خرد خدا داده، همراهی با هنجار راستی ، گرایش به دانایی تا نزدیک شدن به سر آغاز آفرینش در این جهان به سر میبرد.
    44 - به نظر شما آیا خلقت و آفرینش انسان ودر کل زندگی و به مجازات رسیدن گنه کاران و پاداش گرفتن نیکان و... در کار خداوند قدرتمند ساده نیست ؟ یعنی تمام عظمت و تمام کار خدا صرف سنجش اعمال و بعد تلافی آن ها می شود؟
         چاپ
    در بینش اشو زرتشت و بر خلاف ادیان ابراهیمی، خداوند هیچ گاه منتظر نیست که شخصی از جهان درگذرد تا او را تشویق کند و پاداش دهد و یا برعکس گنه کار را مجازات نماید. مزدا آرزو دارد تا انسان که از هوش و خرد بهره مند است کرداری نیک داشته باشد و از آرامش و شادی برخوردار شود و این پدیدۀ جبر نیست، کسی که این سفارش را نمی پذیرد با کار های ناشایست خود که از کژ اندیشی سرچشمه می گیرد از روانی نا آرام و آزرده برخوردار خواهد شد.
    45 - دیدگاه اشو زرتشت را در رابطه با مرگ چیست؟
         چاپ
    کیومرث از واژۀ اوستایی: گَیَه مَرِ تَه آمده یعنی زندگی و مرگ این اشاره به جهان مادی انسان دارد که همراه با زاده شدن به صورت کالبدی زندگی را آغاز می کند و پس از فرسودگی و فرتوتی جسم به نابودی خواهد رفت ولی در زندگی مینوی مرگ وجود ندارد زیرا روان و فروهر انسان بی مرگ و جاودانه خواهد بود، مرگ در زندگی جسمی و پس از دوران زندگی مادی برای جسم انسان بیان می شود نه در فلسفۀ هستی ، زرتشتیان واژه درگذشت را به کار می برند نه وفات را زیرا باور دارند که انسان از جهان مادی به جهان مینوی گذران شده و تنها گذری چند ساله در این سرا داشته است پس نمرده است بلکه در جهانی دیگر به سر می برد .
    46 - آیا اشو زرتشت در اعتقاداتش به بازگشت دوباره روان ( روح) به زمین اشاره کرده است؟برای تکامل یا تناسخ؟
         چاپ

    خیر ، باور به تناسخ بر خلاف آموزه های دین زرتشتی است.

    در هات 49 بند 11 از گات ها، پیام اشو زرتشت چنین اشاره ای دارد: "روان ِبد اندیش ِبد گفتار ِ بد کردار بر خواهد گشت" که این نباید به برگشت روان انسان به کالبد حیوانی اشاره شده باشد، بلکه روان بد کاران در انتظار بیشتری به سر خواهند برد تا پالوده شده و به روشنایی اهورایی برسند.
    47 - آیا دین زرتشت ازدواج محارم را جایز می داند؟
         چاپ
    خیر ، زرتشتیان زناشویی با نزدیکان را ندارند . یکی از تهمت های ناروای دشمنان فرهنگ ایران، ازدواج با محارم در سنت ایران باستان است که دروغی بیش نیست ، در مورد بینش زرتشت در این باره به هات 53 از گات ها بیندیشیم که پیام آور ایران به دخترش پورچیستا می گوید جاماسب ( که از نزدیکان نیست وبیگانه است ) به خواستگاری تو آمده است من او را در دین داری تایید می کنم ولی تو با خردمندی و اختیار اگر مایلی او را به شوی خود بپذیر . و این نشان از باور به سنت زن و شویی در فرهنگ زرتشتیان است.و هیچگاه در تاریخ زندگی زرتشتیان ازدواج با نزدیکان مشاهده نشده است .
    48 - آیا زرتشتیان آتش پرست بوده اند؟
         چاپ
    زرتشتیان آتش پرست نیستند آنان نور و روشنایی را قبله خود می دانند و به سوی هر گونه روشنایی نماز و نیایش می کنند و خدای یکتا را که نخستین با توسط پیامبر آریایی ، زرتشت شناخته شد درود می فرستند. آتش در نزد ایرانیان بسیار گرامی بوده همچنان که آب و خاک و هوا نیز ارزشمند بوده است ، ایرانیان از زمانی که آتش را در اختیار در آوردند و شیوه روشن کردن آتش را آموختند ، این پدیده نیک رانیز گرامی داشتند. اگر شما سری به شاهنامه فردوسی بزنید تا در داستان هوشنگ چگونگی کشف آتش را در یابید و به پاسخ این ایرانی والاتبار در باره نگرش ایرانیان به آتش بنگرید که می گوید ... مپندار کآتش پرستان بدند/ پرستنده پاک یزدان بدند...جایگاه آتش را درمی یابید ، ایرانیان هنوز دین زرتشتی را نیاموخته بودند که با کشف آتش گامی ارزشمند در راه تمدن برداشتند و پس از آن چون کبریت یا وسیله ساده ای برای آتش افروزی در اختیار نداشتند آتشکده ها را بنا کردند و با فراهم کردن چوب به آتش خوراک دادند تا مبادا آتش خاموش گردد زیرا در این صورت گرمای اجاق خانه های روستا نیز به سردی می گرایید . ایرانیان آتشکده ها را در کنار رودخانه ها و جویبار ها می ساختند تا هر چهار عنصر زندگی ساز ، آب و آتش و خاک وهوا با هم گرامی داشته شود ... سده ها پس از آن ایرانیان زرتشتی شدند وهمچنان از نور آتش همچنان نور خورشید ودیگر روشنایی ها برای نیایش خدای یکتا بهره گرفتند. آنان تا امروز نیز میراث ارزشمند نیاکان را گرامی داشته ومانند برخی اقوام مهاجم به تخریب آثار فرهنگی گذشتگان نمی پردازند.
    49 - آیا در دین زرتشتی و کتاب اوستا، سخن و یا سفارشی درباره پذیرفتن و یا انتشار این دین شده است و آیا گرویدن به این دین برای همه امکان پذیر است؟
         چاپ
    سراسر اندیشه و بینش زرتشت برای گسترش آیین راستی و خرد ( دین زرتشت ) و آموزه های انسان ساز نخستین دین یکتاپرستی در جهان است ، زرتشت باو ر دارد که هر انسان که به دین راستی باو ر مند شده است بایستی در برانداختن کژ اندیشی و دعوت دیگران به دین خردمندی کوشش کند . اشوزرتشت در یکی از بند های گات ها می فر ماید : بهترین نیکی به دانشمندی برسد که پیام راستین مرا پیامی که از روی آیین راستی به رسایی و جاودانی ، به کمال بی زوال می رساند به مردم برساند و بفهماند برای چنین کسی شهریاری خدای دانا در پرتو منش نیک گسترش پیدا خواهد کرد پذیرفتن این دین برای همه امکان پذیر است البته نه به اجبار بلکه از روی گزینش آزاد و با اختیار زیرا در هات دیگری زرتشت می فرماید : بهترین گفته ها را به گوش بشنوید با اندیشه ای ژرف به آن پیام بنگرید سپس هر مرد و زن از شما راه و دین خویش را با اختیار برگزیند.
    50 - آیا در دین زرتشت نماز خواندن اجباری است؟
         چاپ
    در دین زرتشتی اجبار در گزینش و انجام هیچ کاری وجود ندارد و هرفرد بایستی پیشنهاد ها وگفته ها را بشنود و به ژرفی به آن بنگرد سپس راه خوب و بد را با خرد خویش بر گزیند . واژه نماز در اوستا به شکل "نمنگها" آمده که در پهلوی به صورت" نماژ" در آمده و امروزه آن را نماز می گوییم و سرود هایی است که فرد زرتشتی برای رسیدن به آرامش و هنجار راستی در زمان هایی مشخص آن ها را با اختیار می سراید.
    51 - آیا منظور از فروهر تجلی صفات خدا در وجود انسان است؟
         چاپ
    فروهر همان تجلی ذره ای از نور و ویژگی های اهورایی است که از آغاز زاده شدن در کالبد انسانی به امانت است تا پس از درگذشتن که به جای آغازین یعنی به سوی روشنایی پروردگار باز خواهد گشت و نیرویی است که روان انسان را به پیشرفت وبالندگی فرا می خواند .
    52 - چرا اشو زرتشت دستورات دین خود را کلی بیان کرده آیا اگر جزیی تر بیان می کرد بهتر نبود دلیل این کار چیست؟
         چاپ
    زرتشت هیچگونه دستوراتی بیان نکرده است او به واقعیت هایی پی برده است که آنها را با سخنی ساده به مردم بازگو کرده و از آنان خواسته است تا از روی آزادی ، راه خویش را بر گزینند . از اینکه کلی گویی شده است ، زرتشت باور دارد که سخنانش " مانتره " ، یعنی کلام اندیشه بر انگیز است ، و به همین روی خواستار شرکت همه مردم در کنکاش زندگی خودشان از روی خردمندی و بهره گیری از دانش زمان بوده است تا به رازهای جزیی تر در زندگی پی ببرند نه دستورات جزیی زندگی را بدون اندیشه و انتخاب ، به کار گیرند .

    53 - آیا زرتشتیان پیامبران پس از زرتشت را قبول دارند یا آئین زرتشت رابرتر می دانند و آنها راقبول ندارند؟
         چاپ
    زرتشتیان با توجه به بینش پیامبرشان ، به تمام اندیشه ها و سخنان پیامبران ، فیلسوفان ، عارفان و اندیشمندانی که در جهت بهسازی زندگی بشر باشد و مردم را به آسایش و آرامش ، پیشرفت و بالندگی ، شادی و تازگی ، آزادی و مهربانی بیشتر برساند ، گوش خواهند داد سپس با اندیشه خود بهترین ها را گزینش خواهند کرد و یه همین شیوه بررسی و پژوهش ، تا کنون در فلسفه دین زرتشت هیچگونه نارسایی وکمبودی مشاهده نکرده اند که در نگرش خود تغییری ایجاد کنند.
    54 - نماز روزانه زرتشتیان دارای چه مفهوم و عباراتی است؟
         چاپ
    پاسخ : نماز روزانه زرتشتی از بخش های یسنا و یشت ها برگرفته شده است. دراین نماز به سرور خانه ، شهر ، کشور و دین درود فرستاده شده . ضمن ستایش خداوند یکتا برای بخشش داده های نیک ، برای زنان و مردان نیک اندیش، خوش گفتار و درست کردار آرزوی زندگی خوب همراه با دارایی شادی آور و فرزندان نیک شده به همبستگی انسانها و دوری آنها از کژاندیشی اشاره شده و پیمان وابستگی به آیین راستی همگام با صلح و آرامش در نماز برای هر فرد با خداوند برقرار می گردد و اشوزرتشت در هات 28 ازیسنا ( گات ها ) به نماز و نیایش سفارش کرده و آرزومند است که هر انسان با بهره مندی از خرد رسا و دانش زمان بر آن باشد تا با تلاش وکوشش خود در سازندگی و تازه شدن هستی نقش داشته باشد که روان گیتی خشنود گردد وهنجار اشا همواره پویا و پایدار بماند.
    55 - آیا در آیین زرتشتی حدیث و یا به نوعی نقل قول در باره مسائل مذهبی از شخصی آورده شده یا اینکه اوستا همه چیز را گفته است ؟
         چاپ
    پاسخ : نوشته ها و روایت هایی به نام ادبیات پهلوی و از زمان ساسانیان باقی مانده است.
    56 - آیا در دین زرتشتی به کسی که در روز رستاخیز ظهور کرده و زمین را به مانند بهشت از بدیها پاک می کند ودر روز رستاخیز به حساب اعمال بندگان رسیدگی می کند اشاره ای شده است؟
         چاپ

    ویژگی هایی در فلسفه دین بهی (زرتشتی) وجود دارد که با برخی از گفته های شما هماهنگی ندارد .    بهشت در فرهنگ دینی زرتشتی، جایگاه مادی ویژه ای نیست که تصور کنیم از بدی ها پاک است بلکه بهشت حالتی مینوی برای روان افراد نیکوکار است که خودشان با اراده خویش آن را فراهم می سازند و در این حالت خوش آیند و دلنشین به سر می برند ، چه در این جهان وچه در سرایی دیگر .

    در فلسفه زرتشت در روزی به نام رستاخیز قرار نیست به حساب بندگان رسیدگی شود .در این دین کسی بنده خدا نیست بلکه همه همکار و دوست پروردگار هستند و حسابشان را چه نیک و چه بد ، در هر زمان خودشان می توانند رسیدگی و با اختیار و کارهای نیک ،گذشته خود را اگر تاریک شده باشد، روشن کنند . رستاخیز نیز روزی بیان شده که گناهکارانی که پس از درگذشتن ، میزان کارهای نیکشان کمتر بوده است از آن پس در رنج نخواهند بود و همگان در هنگام رستاخیز به فروغ اهورایی خواهند پیوست .

    سوشینت یا سوشیانت یا سوشیانس (سودرسان) به عنوان رهایی بخش است که در دین زرتشتی یا مزدیسنا، منجی نهائی زمین بشمار می‌رود.کلمه «سوشیانس» که از ریشه «سو» به معنی سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشکال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است.

    سوشیانت به چم (معنی) «سودبخش» یا «سودرسان» و در معنای گسترده, «رهاننده» یا «رهایی بخش» می باشد. در گاهان این صفت چند بار برای اشو زرتشت آمده؛اما در دیگر بخش‌های اوستا صفت یا عنوان هر یک از سه موعود زرتشتیان و بویژه سومین آنهاست که نام او «استوت ارت» (Astavt Eretah) است. (استوت ارت, هوشیدر  و هوشیدر ماه)

    در کتب قدیم زرتشتی آمده که با ظهور این صاحب‌زمان زرتشتی جهان پر از عدل و داد کند و نظم نوینی برپا شود و ظلم و ستم از بین می‌رود.

    در فروردین یشت، زامیادیشت، بندهش و جاماسب نامه از سوشیانت یاد شده است.

    در گاهان (گاتاها) که سروده‌های خود اشو زرتشت است و در آنها می‌توان باورهای وی را یافت ، اشاره ای به پایان جهان نشده است، اما چنین می‌نماید که در بندی از گاهان (یسنا ۴۳ بند ۳) سخن از مردی است که در آینده می‌آید و راه نجات را می‌یابد، همچنین در گاهان چند بار به واژه سوشیانت بر میخوریم که در ادبیات بعدی زرتشت به صورت سوشیانس در آمده و منجی نهائی زرتشتی به شمار می‌آید.

    خوداشو زرتشت نیز در هنگام زندگانی اش ، سوشیانت خوانده شده است (یسنا هات پنجاه و سه بند دوم ، زامیاد یشت) هم چنین در گاتاها سوشیانت بصورت جمع آورده شده است و این یعنی که تعداد سوشیانت‌ها یکی نیست.

    در توصیف سوشیانت در هات 48 بند 12 می‌آید که : "به راستی کسانی از زمره سوشیانت ها و رهانندگان به شمار خواهند رفت که فرمان مزدا و وظایف خود را با نیک منشی به جای آورند و بر ضد خشم و ستم به پا خیزند و آن را در هم شکنند. "

    در جاماسب‌نامه درباره نشانه های ظهور سوشیانت آمده که: «آنگاه که زمان هشیدر فرارسد علاماتی پدید آید، نخست اینکه شب‌ها روشن‌تر از همیشه باشد. دوم اینکه ستاره هتورنگ جای خود را بگرداند و به سوی خراسان گراید. سوم اینکه مردمان به همدیگر نیک‌اندیش نباشند و درآمد آنان یکی از دیگری بیشتر باشد. چهارم اینکه مردمان پیمان‌شکن باشند و عهد را نپایند. پنجم اینکه فرومایگان زبردست گردند و نیکان و پرهیزگاران زیردست گردند. ششم اینکه نابکاران سرکار آیند و اهل دانش و خرد خانه‌نشین گردند. هفتم اینکه دیو آز ستمکارتر باشد. هشتم اینکه جادویی در آن زمان رواج یابد. نهم اینکه حشرات مضر و چهارپایان شروع به زیان رساندن کنند. دهم اینکه بدخواهان دین بهی و دشمنان ایران و مخالفانش شروع به تمسخر دانشمندان و روحانیون دین ایران گردند و آنان را کوچک شمارند. یازدهم اینکه دروغ و ناسزا افزونتر شود و راستی و درستی خوار شمرده شود. دوازدهم اینکه تابستان از زمستان بازشناخته نشود. سیزدهم اینکه مهر و دوستی و آشتی به کینه و دشمنی و ستیزگی برگردد و مردم در پی نابودی یکدیگر باشند. چهاردهم اینکه آنانی که در آن زمان زاینده شوند ناپاک‌تر و ستمکارتر باشند و مرگشان زودتر فرارسد. پانزدهم اینکه بزرگان را ارجمند ندارند و محترمین بی‌شرم باشند و میل به دروغ و فتوای دروغ نمایند. شانزدهم اینکه دریاچه‌ای هست در سیستان که طغیان کند و شهرستان را آب ببرد و همه‌جای سیستان پر از آب باشد.»

    57 - چرا دردین زرتشتی دروغ کلا ناپسند شمرده شده و مثلا دروغ مصلحت آمیز ، جایز نمی باشد ؟
         چاپ
    سرچشمه دروغ ، برخورد دو گوهر همزاد است که در اندیشه انسانٍ بی دانش ونادان به وجود می آید . انسانٍ دانا دراندیشه و باور خود ، از دو گوهر همزاد نیکی وراستی را پویا می سازد زیرا در بینش اشوزرتشت هنجار هستی تنها بر راستی ( اَشا) استوار است و هیچگاه به دنبال دروغ که آزار دهنده و آسیب رسان است نخواهد رفت . از آنجا که هنجار هستی ، راستی است پس زرتشتیان از دروغ مصلحت آمیز نیز پرهیز می کنند زیرا مصلحت انسان در برقراری و گسترش راستی و همراه شدن با اَشا است . 

www.childrenofzoroaster.org

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد